پارت بیست و چهارم
وارد بیمارستان شدیم که دامیار رو به اتاق عمل بردند.
خدایا من چیکار کردم؟ چرا کشتمش؟
آیهان تو همیچین دختری نبودی! تو اینقدر بی احساس نبودی.
داخل دستشویی بیمارستان شدم.
به دستم نگاه کردم. من با این دست ها بهش چاقو زدم. دستم رو مشت کردم و به دیوار زدم. بعدم محکم به آینه زدم. که دستم برید و خون اومد.
پرستاری وارد دستشویی شد و من رو بیرون کشید.
من چم شده؟ چرا دارم گریه میکنم؟ مگه نمیخواستم از دامیار انتقام بگیرم؟ مگه ازش بیزار نبودم؟
چرا نجاتش دادم؟ چرا دارم برای زنده موندنش بال بال میزنم؟
چرا قلبم تند تند میزنه؟
و چراهای زیادی که برای هیچکدومشون سوالی نداشتم.
آیهان تو از سنگی قلب تو بی احساس باید از این پسر انتقام بگیری انتقام چندین ساله ای که تو دلت کاشتی.
بذر انتقامی که بخاطر خانوادت پرورشش دادی.
تمام افکار های مزخرفم رو پس زدم.
پرستار ها دستم رو بخیه زده بودند. از تختم پایین پریدم و از بیمارستان خارج شدم.
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61بعد
عزیزان لطفا دو تا نظر بدید تا کمی روحیه بگیرم و برای ادامه این رمان تلاش کنم مرسی از حمایتتون❤👑
رمان خیلی قشنگی هست فقط زودتر تپتمشو بزارید❤
چشم عزیزم بعد این ایام حتما پارت گذاری رو شروع میکنم❤💕
عزیزان و طرفداران رمان شکارچی تاریکی ها به اطلاع شما بزرگواران میزسانیم که از اول مهرماه هر پنجشنبه هر هفته پنج پارت برای این رمان گذاشته میشه با تشکر❤💗
سلام رمان قشنگی بود فقط واقعا معذرت می خوام راستش میشه بپرسم عکس شخصیت آوارو از کجا پیدا کردین من توی رمان یک فنجان خاطره نظره دادم اما متاسفانه جوابی دریافت نکردم میشه بگید عکس های دیگه ام داره یااینکه از کجا پیداش کردین چون واقعا خیلی عکسش خوشگله ببخشید😂🌷
فدات گلم منم تو رمان یک فنجان خاطره جوابتو دادم گلم میتونید برید اونجا مطالعه کنید😌😘
سلام ببخشید که دوباره مزاحمتون شدم فقط رمان جدیدتون اجبارآغوشت،رو کی منتشرمی کنید
عزیزم من رمان اجبار آغوشت رو نمینویسم اسم رمان جدیدم آرامش قلبم هستش و رمان دیگه ای دارم مینویسم رقم سرنوشت هستش و این دو تا رو آفلاین میتویسم گلم😍😘
اها خیلی ممنون آخه آخررمان نوشته بودید آرامش آغوشت من اشتباهی نوشتم بله متوجه شدم اما پس چطوری آخررمان نوشتی
آرامش آغوشت؟؟؟؟؟؟؟یعنی اسم رمان تونو عوض کردی میشه به من بی عقل بگید ببخشید واقعا آخه من عاشق رماناتون شدم دوست دارم زودتر بقیه رمانا تونم بخونم ببخشید مزاحم میشم😘😘😘
عزیزم رمانم آرامش فلبم هستش و رقم سرنوشت که آفلاینه و ممنونم از لطفت☺😍
سلام آرامش قلبم کجاست تو این سایت نیست؟؟؟
من منظورم آرامش آغوشت چون شما آخر رمان نوشتید آرامش آغوشت
حتما الان با خودتون میگید این دختره مثل کنه بهم چسبیده خودمم می دونم فقط کجای این رمانای که میگین چون توی سایت نبود
نه عزیزم اسم اصلیش آرامش قلبم که هروقت تموم شد تو همین سایت انتشار میدم درضمن عزیزم نظرت برام مهم و قابل ستودنی😍😘