پارت سی و هفتم
یهو دامیار بلند زد زیر خنده…!
با تعجب بهش نگاه کردم که دوباره خندش اوج گرفت.
تا حالا ندیده بودم که بخنده همش اخمو و سرد دیده بودمش.
آخی چال گونه هاش چقدر نازه یهو دوتا انگشت های اشارم رو فرو کردم تو چال هاش که با تعجب بهم نگاه کرد.
ـ چیه خو؟ دلم خواست
لبخند دریا کشی زد و گفت:
ـ وایی دریا وقتی خجالت میکشی قیافت خیلی باحال میشه تازه از اون بدتر وقتی لپات گل انداخته و تعجب هم میکنی دیگه بدتر شبیه گوریل میشی
با مشت به سینه اش زدم و گفتم:
ـ بیشعور خودت گوریلی این چه وضع تشبیح کردن؟
لبخند ملایمی زد و گفت:
ـ باشه نخور منو خوشگل میشی
چشمام لحظه ای بخاطر تعریفش برق زد و گفتم:
ـ واقعا؟
ـ اره
یه لحظه نگاهم پر کشید به خودمون و وضعیتمون. یهو جیغی کشیدم و شروع کردم به تقلا کردن.
چرا دامیار لخ*ت بود؟ چرا من فقط با حوله بودم؟
ـ چته؟
ـ برو بیرون لباس بپوش منم لباس بپوشم
ـ باشه دیوونه راستی امشب باید بریم مهمونی ساعت هشت منتظرتم فعلا
و بدون اینکه بزاره چیزی بگم از اتاق بیرون زد.
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61بعد
عزیزان لطفا دو تا نظر بدید تا کمی روحیه بگیرم و برای ادامه این رمان تلاش کنم مرسی از حمایتتون❤👑
رمان خیلی قشنگی هست فقط زودتر تپتمشو بزارید❤
چشم عزیزم بعد این ایام حتما پارت گذاری رو شروع میکنم❤💕
عزیزان و طرفداران رمان شکارچی تاریکی ها به اطلاع شما بزرگواران میزسانیم که از اول مهرماه هر پنجشنبه هر هفته پنج پارت برای این رمان گذاشته میشه با تشکر❤💗
سلام رمان قشنگی بود فقط واقعا معذرت می خوام راستش میشه بپرسم عکس شخصیت آوارو از کجا پیدا کردین من توی رمان یک فنجان خاطره نظره دادم اما متاسفانه جوابی دریافت نکردم میشه بگید عکس های دیگه ام داره یااینکه از کجا پیداش کردین چون واقعا خیلی عکسش خوشگله ببخشید😂🌷
فدات گلم منم تو رمان یک فنجان خاطره جوابتو دادم گلم میتونید برید اونجا مطالعه کنید😌😘
سلام ببخشید که دوباره مزاحمتون شدم فقط رمان جدیدتون اجبارآغوشت،رو کی منتشرمی کنید
عزیزم من رمان اجبار آغوشت رو نمینویسم اسم رمان جدیدم آرامش قلبم هستش و رمان دیگه ای دارم مینویسم رقم سرنوشت هستش و این دو تا رو آفلاین میتویسم گلم😍😘
اها خیلی ممنون آخه آخررمان نوشته بودید آرامش آغوشت من اشتباهی نوشتم بله متوجه شدم اما پس چطوری آخررمان نوشتی
آرامش آغوشت؟؟؟؟؟؟؟یعنی اسم رمان تونو عوض کردی میشه به من بی عقل بگید ببخشید واقعا آخه من عاشق رماناتون شدم دوست دارم زودتر بقیه رمانا تونم بخونم ببخشید مزاحم میشم😘😘😘
عزیزم رمانم آرامش فلبم هستش و رقم سرنوشت که آفلاینه و ممنونم از لطفت☺😍
سلام آرامش قلبم کجاست تو این سایت نیست؟؟؟
من منظورم آرامش آغوشت چون شما آخر رمان نوشتید آرامش آغوشت
حتما الان با خودتون میگید این دختره مثل کنه بهم چسبیده خودمم می دونم فقط کجای این رمانای که میگین چون توی سایت نبود
نه عزیزم اسم اصلیش آرامش قلبم که هروقت تموم شد تو همین سایت انتشار میدم درضمن عزیزم نظرت برام مهم و قابل ستودنی😍😘