| سه شنبه 29 اسفند 1402 | 05:39
سرزمین رمان
قصر رمانها با اتاق هایی که ژانر های مختلف دارند
دانلود رمان رخنه‌گر نویسنده فاطمه چهارباغی
  • رمان رخنه‌گر رمانی است با ژانر عاشقانه، جنایی به نویسندگی فاطمه چهار‌باغی که خواندنش خالی از لطف نیست.

    ما را در اینستاگرام دنبال کنید.

    رمان رخنه‌گر حکایت درباره‌ی دختریه به اسم ساحل‌ که به تازگی توی کنکور سراسری قبول شده، در همون زمانه که شخصی مرموز وارد زندگیش میشه.

    اون شخص، کسی نیست جز دوست مجازی ساحل که بعد از گذشت چند ماه نقاب از چهره برداشته و شده مردی غریبه که به‌دنبال انتقامه.

    انتقامی که دلیلش مجهوله و هیچ‌کس نه اون مرد رو می‌شناسه و نه از دلیل انتقامش خبر داره.
    رمان رخنه‌گر

    رمان شب‌های بیداری نویسنده مرضیه باقری ده بالایی

     ساحل برای گذروندن دوره‌ی دانشگاهیش از تهران به مشهد میاد و اون‌جا اشخاص زیادی رو ملاقات می‌کنه و از اونجایی که اعتمادش نسبت به همه‌ی آدم‌های جدید سلب شده از همه می‌ترسه و به کسی اطمینان نمی‌کنه. رمان رخنه‌گر

    پرهام برومند، پسری که در بدو ورودش اعتماد ساحل رو به‌طور کامل به دست میاره.

    بعد از گذشت چند ماه ساحل پی به هویت مخوف و پنهانی اون شخص می‌بره و راز سر به مُهر اون انتقام برملا میشه. رمان رخنه‌گر

    رمان جا مانده در کافه تریا نویسنده فریبا میرزایی

    کینه‌ای قدیمی که مربوط می‌شه به شغل امنیتی برادر ساحل و برمی‌گرده به سه سال پیش.

    فساد فضای مجازی گریبان خواهر سرگرد امنیتی رو می‌گیره و پای پلیس فتا به ماجرا کشیده میشه! رمان رخنه‌گر

    لو رفتن هویت مرد ناشناس اتفاقات زیادی رو به همراه داره. همه به هر نحوی قربانی میشن و فقط وجود یک هکر کاربلده که می‌تونه این ریسمان نحس رو پاره کنه.

    هکری کلاه خاکستری که نخبه‌ است و حملات سایبری زیادی رو منهدم می‌کنه. رمان رخنه‌گر

    رمان اشک نیلوفر نویسنده بهار نصر

    تنها حضور یک مرد تمام عیار و وفاداره که می‌تونه ساحل رو از منجلاب که درش گیر کرده نجات بده.

    اما سرنوشت، داستان خوبی برای این زوج رقم نمی‌زنه و مدام زخم به دل عاشقشون می‌زنه!

    قسمتی از رمان رخنه‌گر

    دستگیره در فشرده شد. قامت خمیده‌ی سامیار در چهارچوب در نمایان شد.

    با خشم و غضب نگاهی انداخت. قدمی به سمتم برداشت که قدمی به عقب برداشتم. اون جلو می‌اومد و من به عقب میرفتم.
    – سامیار!

    بعد از طی کردن چند قدم دیگه‌ی به من رسید. چشماش کاسه‌ی خون بود.

    پریشون بود به حدی که توی این سرما از سر تا پاش عرق می‌ریخت. نفس عمیقی سر داد و با دندون قروچه گفت:

    – لال شو ساحل! حرف اضافه‌ی نشنوم.
    فریاد زد:

    – فقط لال شو و بنال ببینم تو از کدوم قبرستونی سر از فرشاد فارابی در آوردی؟ ها؟
    – من… فرشاد فارابی…

    از کنارم رد شد و قدم تند کرد سمت اتاقش. بعد از چند ثانیه همراه با لب تابش هجوم آورد سمتم. رمان رخنه‌گر

    عکسی رو نشونم داد که نفسم و جونم به پای هر قسمتش رفت. این ظاهر این استایل مال من نبود! اما اون چهره‌ی لعنتی…

    – بنال ببینم این عکس دست اون الدنگ عوضی چیکار میکنه؟ ساحل! چرا من باید ایمیلم رو باز کنم و به همچین چیزی بر بخورم؟ ها؟ دِ زر بزن دیگه.  رمان‌ رخنه‌گر

    اشک‌های که یکی یکی از چشمم روونه می‌شدن رو پس می‌زدم. دوباره به اون عکس نگاه کردم.

    اون من بودم با تن عریان؟

    باور نمی‌کردم، اون من بودم کنار یک پسر جوون؟

    اون چجور منی بودم که خودم خبر نداشتم؟

    – به جون مامان و بابا اون دختر من نیستم!

    سامیار با غیظ لب تابش رو روی زمین پرت کرد که به هزاران تکه تبدیل شد.

    – که تو نیستی؟
    خواستم سری تکون بدم که دستش رو بالا آورد و سیلی محکی خوابوند زیر گوشم و…

    چه امتیازی میدید به این پست

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    از مجموع ۳۰ رای
    • اشتراک گذاری
    مشخصات کتاب
    • نام کتاب: رمان رخنه‌گر
    • ژانر: عاشقانه_ جنایی
    • نویسنده: فاطمه چهار‌باغی
    • منبع تایپ: سرزمین رمان
    • 888 روز پيش
    • فاطمه چهارباغی
    • 2,328 بار بازدید
    • یک نظر
    لینک کوتاه مطلب:
    نظرات
    • دنیز
      21 مهر 1400 | 17:45

      خیلی عالی بود
      من که لذت بردم از خوندنش 🙂

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    معادله امنیتی رو بنویس تا بدونم ربات نیستی *-- بارگیری کد امنیتی --

    درباره سایت
    سرزمین رمان
    سلامی به لطافت گل ها و نرمی شب بوهاخوش آمدی عرض میکنم خدمت تمامی همکاران عزیز و خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی.سرزمین رمان همونطور که از اسمش پیداست، قصری داره که داخلش پر از رمان های جور و واجور و گوناگونِ…داخل هر اتاق رمانی با ژانر متفاوت قرار داره و این قصر اونقدری بزرگ هست که هرچیزی بخوایید درونش پیدا میشه…تولد این قصر درون سرزمین رمان در تاریخ۱۳۹۷/۵/۹ رخ داد و خوش یومی و خوش قدمی قصرمون رو مدیون نویسندگان و همکاران گرامی هستیم که با رمانهاشون مارو سرافراز میکنند.حالا من از شما بازدیدکنندگان و خوانندگان و طرفداران عزیز دعوت میکنم تا باهم از تک تک اتاقهای این قصر دیدن کنیم و قصه ای از هزار قصه های این سرزمین رو بشنویم….
    آرشیو مطالب
    آخرین نظرات
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام دوست عزیز، لطفاً در ایتا با این آدرس‌ها ارتباط برقرار کنید تا جلد پنجم در ا...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام M عزیز. جلد پنجمش نوشته شده، اما فقط توی آدرس شخصی بنده توی کانالم می‌تونید...
    • Mسلام نویسنده عزیز ببخشید جلد پنجمش تموم شده اگر شده لطفا مثل جلد های قبلش لینک د...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام عزیزم. مرسی از تعریف و تمجیدتون. آدرس بنده رو توی فایل کتاب پیدا کنید و برا...
    • الناز ازمودهوایییی مرسی بابت رمانتون خیلی عالیه لطفا جلد بعدیش هم بسازید من کا عاشقش شدم🥰🥰🙂...
    • مرضیه باقری دهبالایی😐😑...
    برای ارتباط با مدیر سایت و انجمن با آیدی تلگرام @sarzaminromanSupportدر ارتباط باشید با تشکر
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سرزمین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
    طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.