| سه شنبه 29 اسفند 1402 | 07:02
سرزمین رمان
قصر رمانها با اتاق هایی که ژانر های مختلف دارند
دانلود کتاب اَمُر جلد اول (شیفته) نویسندگی مرضیه باقری ده بالایی
  • کتاب اَمُر جلد اول (شیفته) به نویسندگی مرضیه باقری ده‌بالایی، ویراستاری کیهان حاتمی

    ما را در اینستاگرام دنبال کنید

     

    کتاب اَمُر جلد اول (شیفته) اَمُر یعنی عشق، یعنی شیفته. اما عاشق کی و شیفته‌ی چی؟ شیفته‌ی کی شدن زندگی‌ات رو می‌سازه و عاشق کی شدن زندگی‌ات رو طوری عوض می‌کنه که حتی خودت هم متوجه نمی‌شی کی به اینجا و به این شرایط رسیدی.

     

    کتاب اَمُر جلد اول (شیفته)

    «بهنام» مردی حدوداً سی و دو ساله که سال‌هاست در انگلیس زندگی می‌کنه و تنها فکرش خوندن درس و گرفتن مدرک دکترای زبان انگلیسیه، به شدت معتاد کتاب و درسه و در تنهایی زندگی می‌کنه، با دختری به نام «اِلا» آشنا می‌شه.

     

    کتاب اَمُر جلد اول (شیفته)

    داستان به اینجا ختم نمی‌شه و دایی بهنام که چندان تفاوت سنی با اون نداره و با هم دوست صمیمی هستن به سراغ بهنام میاد. سروش وقتی ارتباط بهنام رو با اِلا می‌بینه دست به کاری می‌زنه که نباید چون الا با دخترای دیگه کمی متفاوته. کار سروش باعث می‌شه اختلافی بین سروش و بهنام پیش بیاد و اِلا یکدفعه گم می‌شه.

    راز خانه‌ی مخوف جلد چهارم

    در همین موقع از ایران به بهنام زنگ می‌زنن که به خاطر مرگ یکی از اعضای خانواده‌اش برگرده به ایران. اما موضوع اینجاست بهنام به خاطر یک مسئله قدیمی سال‌هاست که با خانواده‌اش قطع ارتباط کرده و نمی‌خواد زمان بازگشت به ایران با اون‌ها رو به رو بشه.

    با اجبار بازگشت بهنام به ایران، کسی نیست که دنبال اِلا بگرده و بهنام به خاطر شوک مرگ اون شخص از اعضای خانواده‌اش و زنده شدن یاد اختلافاتی که داشته، به مشکلات روحی دچار می‌شه و زوال روانی پیدا می‌کنه.

     

    کتاب اَمُر جلد اول (شیفته)

     

    اما بهنام با تمام این ضعف‌ها متوجه مرگ غیرطبیعی اون شخص از اعضای خانواده‌اش می‌شه و به دنبال دلیلش می‌افته و در این راه دچار مشکلات عدیده‌ای می‌شه و سعی در حل رازهای گذشته‌ی زندگی‌اش و پیدا کردن علت فوت اون شخص می‌شه. به غیر از این‌ها بهنام درگیر مسائل عاطفی جدید می‌شه و تمام زندگی‌اش تحت الشعاع قرار می‌گیره.

    رمان تنهایی بی‌انتها نویسنده مرضیه باقری ده بالایی

    در این داستان با معماهای زیادی رو به رو می‌شیم که حدس زدنشون کمی سخته اما با وجود طولانی بودن رمان، خوندنش خالی از لطف نیست.
    قسمتی از رمان اَمُر جلد اول شیفته:

     

    روی آرنجم تکیه کردم و با چشم‌های نیمه‌باز و معترض گفتم:
    – چه مرگته؟ زبون نداری آدم رو صدا کنی؟ حتماً باید عملی انجام بدی.
    – پاشو بهنام باهات کار دارم.

     

    کتاب اَمُر جلد اول (شیفته)

     

    صدای جدی و قیافه خشکش داد می‌زد که باز هم بگومگویی با دوروتی داشته است و احتمالاً می‌خواست دق دلش را سر من خالی کند و حالم را بگیرد.
    خودم را روی تخت انداختم و گفتم:
    – جون مادرت بذار بخوابم. دیشب تا صبح داشتم مقاله تایپ می‌کردم. یه خورده خستگی‌ام در رفت خودم میام.

     

    رمان راز خانه‌ی مخوف جلد سوم شب پلید

     

    و پتو را گرفتم و روی سرم کشیدم. سروش پتو را به شدت کشید و پایین تخت پرت کرد و با همان صدای جدی گفت:
    – بهنام پاشو باهات کار مهمی دارم. پاشو دوش بگیر باید حرف بزنیم.

    کتاب اَمُر جلد اول (شیفته)

    آرزویی که آرزویم نبود

    چه کسی می‌دانست من چه موجود مزخرفی هستم. همیشه از نیمه شوخ و ساده و خوش‌گذران سروش شاکی بودم و از او می‌خواستم آدم باشد و جدی رفتار کند اما نمی‌دانم چرا هر وقت سروش جدی و منطقی می‌شد از او می‌ترسیدم و تنم به لرزه در می‌آمد و از ته دلم می‌خواستم به همان حالت شوخ و مزخرف برگردد.

    این حالتش حس بدی را منتقل می‌کرد. حسی که بعدش یا من را حسابی با حرف‌هایش حلاجی کرده بود، یا خبر بدی را در دامانم می‌گذاشت و باید با آن کنار می‌آمدم و یا اینکه قرار بود سر مسئله‌ای ضربه‌فنی شوم.

    هنوز هیچ چیز از او نشنیده بودم اما ناخودآگاه قلبم تپش گرفته بود.

    داستان کوتاه وقتی آبها از آسیاب افتاد

    کتاب اَمُر جلد اول (شیفته)

     

    زیرلب بدون اینکه رو به او کنم گفتم:
    – می‌شه اجازه بدی یه خورده دیگه بخوابم بعد خودم میام حرف می‌زنیم.
    – بهنام لطفاً پاشو.

    لطفاً! همین یک کلمه کافی بود تا بفهمم طوفان در راه است. سروش دنده‌ی منطق و جدیت را با هم جا زده بود و فقط خدا عالم بود که برایم چه جملاتی ردیف کرده است.

    رمان اشک نیلوفر نویسنده بهار نصر

    روی تخت نشستم و خودم را به آن راه زدم و حین پایین رفتن از تخت بدون اینکه به چشم‌های سروش نگاه کنم غر زدم:
    – نمی‌ذاری که بمیرم! من هر صد سال نوری یه بار صبحا می‌خوابم اونم تو نذار. کارت تموم شده پاشو برگرد خونه‌ات دیگه. اینجا موندی این همه مزاحمت برای من ایجاد می‌کنی که چی! یه روز دانشگاه نرفتم خواستم استراحت کنم ولی مگه تو می‌ذاری!

    رمان شب‌های بیداری نویسنده مرضیه باقری ده بالایی

    و با همین غرغرها به سرویس وارد شدم و در را بستم. خودم هم خوب می‌دانستم که به شدت نگران شده‌ام و ترس دارم به سروش نگاه کنم. شاید دوروتی با او تمام کرده بود و این اتفاق به خاطر حرف‌های دیشب من بود. شاید هم نه! قراردادش به مشکل برخورده بود و می‌خواست همراهش بروم بلکه کاری کنم، خوب در این صورت مسئله به من مربوط نبود و جای نگرانی نداشت…

    چه امتیازی میدید به این پست

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۶۸ رای
    • اشتراک گذاری
    مشخصات کتاب
    • نام کتاب: اَمُر جلد1:(شیفته)
    • ژانر: عاشقانه‌_اجتماعی_معمایی
    • نویسنده: مرضیه باقری ده‌بالایی
    • ویراستار: کیهان حاتمی
    • طراح کاور: مبینا علی‌رحمی
    • تعداد صفحات: 1435
    • منبع تایپ: انجمن سرزمین رمان
    لینک های دانلود
    • 670 روز پيش
    • مرضیه باقری دهبالایی
    • 2,310 بار بازدید
    • 17 نظر
    لینک کوتاه مطلب:
    نظرات
    • sajjadrashid
      6 خرداد 1401 | 13:43

      خیلی عالی لایک به شما

    • فریبا ناسری
      6 خرداد 1401 | 20:04

      سلام. واقعا رمانتون خیییییلی قشنگه من رمان های قبلیتون رو هم دنبال کردم از همین سایت لایک به وجودتون نویسنده عزیز

      • مرضیه باقری دهبالایی
        6 خرداد 1401 | 21:46

        سلام عزیزم. ممنون از شما. مرسی که کارهای منو دنبال می‌کنین. سپاسگزارم و لایک به وجود شما سروران عزیز.

        • فاطمه
          8 خرداد 1401 | 10:22

          سلام بر نویسنده عزیز.هر کاری میکنیم برای ما دانلود نمیشه لطفا برسی کنید که مشکل بر طرف بشه.ممنون

          • مرضیه باقری دهبالایی
            8 خرداد 1401 | 14:06

            سلام عزیزم، چشم حتماً. مشکل این سایت همینه. حالا اگر فایرفاکس یا مرورگر دیگه دارین با اون دانلود کنین.

            • sajjadrashid
              8 خرداد 1401 | 14:10

              سلام. بنده همون سانیه که دیدگاه رو دیدم با کروم هم زدم رو لینک سریع دانلود شد نه رمان مشکلی داره نه لینک لطفا خطا رو بگید ممکنه مشکل از کوکی های مرورگرتون باشه با کمال احترام

          • مرضیه باقری دهبالایی
            8 خرداد 1401 | 14:13

            عزیزم، یه نگاه هم به قسمت فایل‌های دانلود شده‌تون بندازین شاید دانلود شده.

          • sajjadrashid
            8 خرداد 1401 | 14:21

            سلام مجدد ببینید شما وقتی که رو لینک دانلود که مستقیم هم هست بزنید براتون باز میکنه بعد که باز کرد اونجا هم میتونید رمان رو بخونید و ی دکمه دانلود هم داخلش داره که اگر بزنید همون موقع شروع به دانلود میکنه لطفا بررسی فرمایید با کمال احترام

    • فاطمه
      9 خرداد 1401 | 11:10

      سلام بر نویسنده گرام.هر کاری میکنیم رمان دانلود نمیشه این چند روز من درگیرم ممنون میشم مشکل برطرف کنید و پیگیر باشید.من خیلی دوست دارم رمان های شما نویسنده عزیز رو بخونم.واقعا عالی می نویسید.🙏🙏🙏❤️❤️❤️

      • sajjadrashid
        9 خرداد 1401 | 14:01

        سلام و وقت بخیر. لطفا در تلگرام به پشتیبانی انجمن پیام بدید @sarzaminromansupport

      • مرضیه باقری دهبالایی
        11 خرداد 1401 | 01:53

        سلام عزیز دلم. ممنون از توجه شما. لطفاً در تلگرام کانال رمان‌های نویسنده رو جستجو کنین. فایل رو می‌دم خدمتتون.

    • اسلامی
      11 مرداد 1401 | 18:11

      سلام خانوم باقری.این رمانتونم مثل قبلی ها عالی بود.وقتی شروع میکنی دیگه نمیشه ولش کرد.بی نظیره.موفق باشید👌👌👌🙏🙏🙏🌷🌷🌷

      • مرضیه باقری دهبالایی
        12 مرداد 1401 | 02:23

        سلام. ممنونم. از اینکه خوندین و لذت بردین خوشحالم. از همراهی شما متشکرم. منتظر جلد دوم باشید. 😊❤️

    • شیرین
      21 آذر 1401 | 09:12

      سلام خانم باقری عزیز .هرچی بگم کتاب امر عالی بود کم گفتم وسطه این همه خستگی های بد لحطه شماری می کردم برم سراغ کتاب و اروم بگیرم آخ که محشرررررر بود.خدا قوت بانوی عزیز

    • شیرین
      21 آذر 1401 | 09:12

      خدا قوت عالی بودددددددددد.

      • مرضیه باقری
        20 بهمن 1401 | 15:32

        تشکر عزیز دلم.

    • مرضیه باقری
      20 بهمن 1401 | 15:31

      سلام شیرین جان. ممنونم عزیزم. تشکر ویژه از شما که کتاب رو مطالعه کردین.

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    معادله امنیتی رو بنویس تا بدونم ربات نیستی *-- بارگیری کد امنیتی --

    درباره سایت
    سرزمین رمان
    سلامی به لطافت گل ها و نرمی شب بوهاخوش آمدی عرض میکنم خدمت تمامی همکاران عزیز و خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی.سرزمین رمان همونطور که از اسمش پیداست، قصری داره که داخلش پر از رمان های جور و واجور و گوناگونِ…داخل هر اتاق رمانی با ژانر متفاوت قرار داره و این قصر اونقدری بزرگ هست که هرچیزی بخوایید درونش پیدا میشه…تولد این قصر درون سرزمین رمان در تاریخ۱۳۹۷/۵/۹ رخ داد و خوش یومی و خوش قدمی قصرمون رو مدیون نویسندگان و همکاران گرامی هستیم که با رمانهاشون مارو سرافراز میکنند.حالا من از شما بازدیدکنندگان و خوانندگان و طرفداران عزیز دعوت میکنم تا باهم از تک تک اتاقهای این قصر دیدن کنیم و قصه ای از هزار قصه های این سرزمین رو بشنویم….
    آرشیو مطالب
    آخرین نظرات
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام دوست عزیز، لطفاً در ایتا با این آدرس‌ها ارتباط برقرار کنید تا جلد پنجم در ا...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام M عزیز. جلد پنجمش نوشته شده، اما فقط توی آدرس شخصی بنده توی کانالم می‌تونید...
    • Mسلام نویسنده عزیز ببخشید جلد پنجمش تموم شده اگر شده لطفا مثل جلد های قبلش لینک د...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام عزیزم. مرسی از تعریف و تمجیدتون. آدرس بنده رو توی فایل کتاب پیدا کنید و برا...
    • الناز ازمودهوایییی مرسی بابت رمانتون خیلی عالیه لطفا جلد بعدیش هم بسازید من کا عاشقش شدم🥰🥰🙂...
    • مرضیه باقری دهبالایی😐😑...
    برای ارتباط با مدیر سایت و انجمن با آیدی تلگرام @sarzaminromanSupportدر ارتباط باشید با تشکر
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سرزمین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
    طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.