| جمعه 7 اردیبهشت 1403 | 18:51
سرزمین رمان
قصر رمانها با اتاق هایی که ژانر های مختلف دارند
  • #part_17

    -وای خدا گند زد تو اعصابم!
    هدیه یه نگاه بهم انداخت و گفت:
    -خاک تو سرت چرا لباسو سوزندی؟
    -میگن آدمو برق بگیره جو نگیره ها جریان منه!
    نگاه به خیابون انداختم. شلوغ و پر از همهمه، خیابون ها پر از ماشین و هوا بدجوری آلوده بود طوری که آسمون سیاه شده بود.
    درسا زد رو شونمو گفت:
    -ولش کن بابا بزار تِرَک ۴۳ آهنگ بیاد حال کنیم. شاد باشید ما تو جنگ پیروز شدیم!
    خندیدیم. آهنگ گذاشتم، آهنگ فول نایس از علی رضا روزگار اومد این قدر با این آهنگ خوندیم و داد زدیم که صدامون گرفت.
    – بی ام دبلیو قرمز بزن کنار!
    متینا یه نگاه به همه کرده و گفت:
    -بله؟ با آهنگ بلند می خونید؟ سرعت غیر مجاز دارید؟ حالا جریمه بشید!
    بیا اینم از شانس ما! متینا کنار اتوبان زد کنار.
    یه جوجه سروان زد به ماشین
    -خانوم پیاده شید مدارکم بدید!
    من که یه شکلات درآوردم و گذاشتم داخل دهنم متینا هم شیشه رو داد پایین و گفت:
    – خب سروان شهرام صابری به دلیل ایجاد تاخیر در ماموریت جریمه می شید!
    بعدم خیلی شیک کارتشو دراورد و نشون داد سروان با لکنت گفت:
    -خا..خانم ببخشید جناب سرهنگ دیگه تکرار نمی شه!
    سروان فرار کرد ما هم شروع کردیم خندیدن بعد زنگ زدیم مهربان گفت:
    -من خونم و دارم تو فروشگاه آنلاین می گردم شما هم سریع بیاید.
    -باشه باشه تا ۱۰ مین دیگه اونجاییم
    قطع کردم چند ثانیه نبود که باز گوشی زنگ خورد دنیا بود‌.
    -برو بچ دنیا داره زنگ می زنگه!
    متینا گفت:
    -جواب بده! بزن رو اسپیکر
    -الو دنیا سلام.
    دنیا با گریه گفت:
    -الو آشین خوبی آبجی؟ کجایین؟
    – ممنون تو چرا گریه می کنی؟
    -ه..هیچی…
    باز شروع کرد گریه کردن
    -دنیا آروم باش بگو چی شده
    – پسر عموم..پسر عموم اومد تموم کار.. کارایی که واسه تولد انجام داده بودیمو خراب کرد!
    چشمامون گرد شد وا. پَه اون چی کار به دنیا داره!
    -اشکال نداره عزیزم الان میایم دنبالت!

    قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43بعد

    چه امتیازی میدید به این پست

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    از مجموع ۲۵ رای
    • اشتراک گذاری
    • 1695 روز پيش
    • متینا
    • 81,594 بار بازدید
    • 14 نظر
    لینک کوتاه مطلب:
    نظرات
    • Fatii
      14 شهریور 1398 | 23:16

      عالی متینا جونم
      خیلی عشقی
      فدات بشم
      من ک کفم برید

    • متینا
      17 شهریور 1398 | 23:00

      ممنونم عزیزم🤗

    • سحر
      19 شهریور 1398 | 16:47

      عالی عزیزم چرا پارت کم میزاری؟

    • Kimia
      19 شهریور 1398 | 17:52

      خیلی عالیه عزیزم
      🌈❤

    • Kimia
      19 شهریور 1398 | 17:53

      خیلی عالی بود عزیزم
      🌈❤

    • Hichkas
      20 شهریور 1398 | 12:15

      رمانت مثل خووودت عااااللللییییی

    • Hichkas
      20 شهریور 1398 | 12:34

      ععععاااااااالییییییی مث خودت

    • زیبا
      20 شهریور 1398 | 21:17

      پسر دیوانه اس؟ موضوعش جدیده

    • نگارسلیمانی
      30 شهریور 1398 | 22:28

      خیلیییییییییی رمان قشنگی بود فقط زودتر پارت بزارید عالی بود حرف نداشت متیناجونم درضمن اسم قشنگیم داری🌷😂

    • اریا
      1 مهر 1398 | 10:20

      واااای خیلی عالی بود یکه یکه یک بود خیلی قشنگ بود

    • سجاد رشیدی
      16 مهر 1398 | 22:09

      سلام رمانتون خیلی قشنگه

    • Baran
      16 مهر 1398 | 22:17

      ارزش خوندن داشت جلد دومش کی میاد؟

    • Zahra
      16 مهر 1398 | 22:25

      وای چه شک بزرگی بود اخرش جلد دوم داره

    • fatemeh
      3 شهریور 1400 | 00:40

      سلام
      در کل رمانی خوب و ماجراش متفاوت بود ولی یه عیب بزرگ داشت که اتفاقاتش به هم پیوسته نبود ادم هی حس میکرد وسطش یه پارتش افتاده.میتنا جان لطفا سعی کن جلد دوم رو ماجراهاشو بهم پیوسته بنویسی نه اینکه جدا از هم.ممنون از قلم طلایی و دستان زحمت کشتون🙏😊

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    معادله امنیتی رو بنویس تا بدونم ربات نیستی *-- بارگیری کد امنیتی --

    درباره سایت
    سرزمین رمان
    سلامی به لطافت گل ها و نرمی شب بوهاخوش آمدی عرض میکنم خدمت تمامی همکاران عزیز و خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی.سرزمین رمان همونطور که از اسمش پیداست، قصری داره که داخلش پر از رمان های جور و واجور و گوناگونِ…داخل هر اتاق رمانی با ژانر متفاوت قرار داره و این قصر اونقدری بزرگ هست که هرچیزی بخوایید درونش پیدا میشه…تولد این قصر درون سرزمین رمان در تاریخ۱۳۹۷/۵/۹ رخ داد و خوش یومی و خوش قدمی قصرمون رو مدیون نویسندگان و همکاران گرامی هستیم که با رمانهاشون مارو سرافراز میکنند.حالا من از شما بازدیدکنندگان و خوانندگان و طرفداران عزیز دعوت میکنم تا باهم از تک تک اتاقهای این قصر دیدن کنیم و قصه ای از هزار قصه های این سرزمین رو بشنویم….
    آرشیو مطالب
    آخرین نظرات
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام دوست عزیز، لطفاً در ایتا با این آدرس‌ها ارتباط برقرار کنید تا جلد پنجم در ا...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام M عزیز. جلد پنجمش نوشته شده، اما فقط توی آدرس شخصی بنده توی کانالم می‌تونید...
    • Mسلام نویسنده عزیز ببخشید جلد پنجمش تموم شده اگر شده لطفا مثل جلد های قبلش لینک د...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام عزیزم. مرسی از تعریف و تمجیدتون. آدرس بنده رو توی فایل کتاب پیدا کنید و برا...
    • الناز ازمودهوایییی مرسی بابت رمانتون خیلی عالیه لطفا جلد بعدیش هم بسازید من کا عاشقش شدم🥰🥰🙂...
    • مرضیه باقری دهبالایی😐😑...
    برای ارتباط با مدیر سایت و انجمن با آیدی تلگرام @sarzaminromanSupportدر ارتباط باشید با تشکر
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سرزمین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
    طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.