| پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403 | 17:37
سرزمین رمان
قصر رمانها با اتاق هایی که ژانر های مختلف دارند
  • #Part 11

    -خوبه بریم پایین ببینیم چه خبره؟
    متیناگفت:
    -آره بیاید بریم حال این که هست؟ نکنه رئیس جمهوره؟
    همه زدیم زیر خنده و از پله برقی اومدیم پایین پاساژ خالی شده بود!
    -خب الان یواش می ریم اون ور اوکی؟ خنگ بازی در نیارید!
    پشت ی ستون ایستادیم دیده نمی شدیم، یهویی ۶ تا بادیگارد اومدن داخل ۳ تا سمت راست ۳تا سمت چپ!
    هدیه آروم گفت:
    – وا پس اینا چرا این جوری می کنن؟
    چشممون به بادیگاردا خورد همه اسلحه در آورده بودن با بهت گفتم:
    – یا خدا! مادر کجایی؟ الان ما رو می کشن!
    همه فروشنده ها صف کشیدن به ترتیب ایستادن! دیگه رسماً چشمامون قد سیب شده بود!
    متینا گفت:
    – یا می میریم، یا می ریم، یا می زنیم یا می خوریم کدوم عزیزانم؟
    – خوب هم کتک می زنیم هم می خوریم!
    بچه ها من اون لباس رو می خوام!
    مهربان دستش و گذاشت رو سرمو گفت:
    -خواهر خوبی؟ تب نداری الان می خوایم بمیریم تو به فکر لباسی؟
    -با این لباس و می خرم یا از این جا نمی رم!
    ی لباس بلند، دنبال دار، تنگ، سبز لجنی با یقه دلبر که تا روی شونه هاش ادامه داشت لعنتی خیلی قشنگ بود!
    درسا:
    – تو کجا این و دیدی؟
    اومدم جواب بدم در پاساژ باز شد! اول ی پسره هیکلی با تی شرت آبی و شلوار جین مشکی و عینک دودی اومد داخل همه وسیله هاش از دور معلوم بود مارکه!
    بعدی باز ی پسره هیکلی با پیراهن چهار خونه سبز و شلوار جین اومد داخل دو تا پسر هم مثل هم اومدن داخل فکر کنم دو قلو باشن! با تی شرت های سفید و شلوار های مشکی به خاطر عینک دودی هاشون چهره هاشون معلوم نبود!
    هدیه گفت:
    -خدایا چرا این همه هلو ی جا چرا یکیش برا ما نیست!
    -مرگ! الان تو این فکری؟
    متینا نگاه به هممون کرد و گفت:
    – دو مین خفه شید! انگار منتظر ی نفر دیگن!
    درسا رو به متینا گفت:
    – چهار تا کمه مگه! می خوان ده تا باشن؟
    همین و گفت ی ماشین مشکی دم در پاساژ نگه داشت! چهار تا دختر که نگم از آرایش و لباس و ایناشون بهتره! یکی ی وجب مانتو شلوار شون هم قد ۹۰ نبود شده بودن ۸۰ و کفش های نردبونی! همشون ضایع بود کوتاه قد بودن و می خواستن به پسرا برسن! ی دختر با مانتو نارنجی جلفش اومد پیش همون لباس چهار خونه ای و گفت:
    – اِوا عزیزم چرا این جا ایستادیم؟
    پسره محل نداد که پرو پرو رفت دستش و گرفت و گفت:
    – رادمان جونم چرا این جوری می کنی؟
    حالا مثلا با حالت مظلوم! پسر با داد گفت:
    -چند دقیقه حرف نزن فقط چند دقیقه!
    ما همه دستامون گذاشته بودیم رو قلبامون
    متینا گفت:
    -آخیش خوب حالی ازش گرفت!
    ی ماشین پورشه! آخرین سیستم جوری ایست کرد که صدای ترمزش گوش همونو کر کرد! ید فعه ی پسر چهارشونه هیکلی با تی شرت جذب و کتونی ها قرمز و شلوار مشکی اومد بیرون لعنتی ای خوشگل بود! ی اخم سگی هم وسط پیشونیش بود اما باز این عینکا نزاشتن من درست ببینم! در ماشین و جوری بهم زد من گفتم:
    -وحشی خو کندی لهش کردی در این عروسکو!
    اومد داخل همه جلوش خم شدن اه اه این چه معنی میده! لوس ننور
    عینک و برداشت نگاش که کردم برگشتم سمت متینا
    – ای.. این همون..همون نیست!

    قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43بعد

    چه امتیازی میدید به این پست

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    از مجموع ۲۵ رای
    • اشتراک گذاری
    • 1694 روز پيش
    • متینا
    • 81,576 بار بازدید
    • 14 نظر
    لینک کوتاه مطلب:
    نظرات
    • Fatii
      14 شهریور 1398 | 23:16

      عالی متینا جونم
      خیلی عشقی
      فدات بشم
      من ک کفم برید

    • متینا
      17 شهریور 1398 | 23:00

      ممنونم عزیزم🤗

    • سحر
      19 شهریور 1398 | 16:47

      عالی عزیزم چرا پارت کم میزاری؟

    • Kimia
      19 شهریور 1398 | 17:52

      خیلی عالیه عزیزم
      🌈❤

    • Kimia
      19 شهریور 1398 | 17:53

      خیلی عالی بود عزیزم
      🌈❤

    • Hichkas
      20 شهریور 1398 | 12:15

      رمانت مثل خووودت عااااللللییییی

    • Hichkas
      20 شهریور 1398 | 12:34

      ععععاااااااالییییییی مث خودت

    • زیبا
      20 شهریور 1398 | 21:17

      پسر دیوانه اس؟ موضوعش جدیده

    • نگارسلیمانی
      30 شهریور 1398 | 22:28

      خیلیییییییییی رمان قشنگی بود فقط زودتر پارت بزارید عالی بود حرف نداشت متیناجونم درضمن اسم قشنگیم داری🌷😂

    • اریا
      1 مهر 1398 | 10:20

      واااای خیلی عالی بود یکه یکه یک بود خیلی قشنگ بود

    • سجاد رشیدی
      16 مهر 1398 | 22:09

      سلام رمانتون خیلی قشنگه

    • Baran
      16 مهر 1398 | 22:17

      ارزش خوندن داشت جلد دومش کی میاد؟

    • Zahra
      16 مهر 1398 | 22:25

      وای چه شک بزرگی بود اخرش جلد دوم داره

    • fatemeh
      3 شهریور 1400 | 00:40

      سلام
      در کل رمانی خوب و ماجراش متفاوت بود ولی یه عیب بزرگ داشت که اتفاقاتش به هم پیوسته نبود ادم هی حس میکرد وسطش یه پارتش افتاده.میتنا جان لطفا سعی کن جلد دوم رو ماجراهاشو بهم پیوسته بنویسی نه اینکه جدا از هم.ممنون از قلم طلایی و دستان زحمت کشتون🙏😊

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    معادله امنیتی رو بنویس تا بدونم ربات نیستی *-- بارگیری کد امنیتی --

    درباره سایت
    سرزمین رمان
    سلامی به لطافت گل ها و نرمی شب بوهاخوش آمدی عرض میکنم خدمت تمامی همکاران عزیز و خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی.سرزمین رمان همونطور که از اسمش پیداست، قصری داره که داخلش پر از رمان های جور و واجور و گوناگونِ…داخل هر اتاق رمانی با ژانر متفاوت قرار داره و این قصر اونقدری بزرگ هست که هرچیزی بخوایید درونش پیدا میشه…تولد این قصر درون سرزمین رمان در تاریخ۱۳۹۷/۵/۹ رخ داد و خوش یومی و خوش قدمی قصرمون رو مدیون نویسندگان و همکاران گرامی هستیم که با رمانهاشون مارو سرافراز میکنند.حالا من از شما بازدیدکنندگان و خوانندگان و طرفداران عزیز دعوت میکنم تا باهم از تک تک اتاقهای این قصر دیدن کنیم و قصه ای از هزار قصه های این سرزمین رو بشنویم….
    آرشیو مطالب
    آخرین نظرات
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام دوست عزیز، لطفاً در ایتا با این آدرس‌ها ارتباط برقرار کنید تا جلد پنجم در ا...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام M عزیز. جلد پنجمش نوشته شده، اما فقط توی آدرس شخصی بنده توی کانالم می‌تونید...
    • Mسلام نویسنده عزیز ببخشید جلد پنجمش تموم شده اگر شده لطفا مثل جلد های قبلش لینک د...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام عزیزم. مرسی از تعریف و تمجیدتون. آدرس بنده رو توی فایل کتاب پیدا کنید و برا...
    • الناز ازمودهوایییی مرسی بابت رمانتون خیلی عالیه لطفا جلد بعدیش هم بسازید من کا عاشقش شدم🥰🥰🙂...
    • مرضیه باقری دهبالایی😐😑...
    برای ارتباط با مدیر سایت و انجمن با آیدی تلگرام @sarzaminromanSupportدر ارتباط باشید با تشکر
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سرزمین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
    طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.