#part_25
صدای اهنگ بالا بود حسابی فقط دختر و پسر بودن تو هم لول می خوردن، سمت میزی که بچه ها بودن رفتم
متینا- جون باو تو فقط رژلب بزن
-شما خفه!
مهربان- به خدا انگار نیومدی تولد! یه چیزی کمه
-انرژی کمه خواهرم انرژی
هدیه- اون پشره رو می بیند کت تک زرشکی پوشیده؟ سمت راست!
نگاه کردم یه پسره هیکلی با کت تک زرشکی شلوار جین مشکی و کفش کالج با صورت ۶تیغ و چشمای سبز سریع، تو یه نگاه دخترا رو جذب می کرد
-خب که چی؟
هدیه-ایش پسره عمه دنیاس میگن دو تا کارخونه رو با هم اداره می کنه اون دختره هم که بغلشه اسمش هانیِ دختر خاله دنیا
هانی دختر قد کوتاه و گندمی بود چهره اش خوب بود هدیه عادتش این بود سریع تو هر، مجلسی بودیم بیگرافی اشخاص جمعو می داد دستت!
همین جوری تو فکر بودم که دستی جلوم اومد نگاه کردم یه پسره ای با لبخند داره نگام می کنه! مو های بور چشما آبی پوست سفید
پسره- درود بانوی زیبا آرتین هستم افتخار یه دور رقصو می دی؟
-نوچ متاسفانه!
پسره یه لحظه وا رفت. خوبت شد تا تو باشی از کسی درخواست رقص نکنی( خو تو بی جنبه ای) تو فضولی؟
تا سر برگردوندم دخترا هر کدوم با یه نفر می رقصیدن یا حرف می زدن!
یه لیوان آب پرتقال برداشتم گذاشتم روی میز نگاه کردم به کسایی که می رقصیدن از تانگو نفرت داشتم!
لیوانو برداشتم دو تا قلوپ خوردم در سالن با صدای، باز شد یه لحظه همه هنگ بود یه دفعه چهار تا پسر اومدن داخل قلوپ آخر شربتم بود که همون پسره که با ماشین زده بود بهمون تو پاساژ سر لباس دعوامون شده اومده شربت گرفت گلمو شروع کردم سرفه کردن.
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43بعد
عالی متینا جونم
خیلی عشقی
فدات بشم
من ک کفم برید
ممنونم عزیزم🤗
عالی عزیزم چرا پارت کم میزاری؟
خیلی عالیه عزیزم
🌈❤
خیلی عالی بود عزیزم
🌈❤
رمانت مثل خووودت عااااللللییییی
ععععاااااااالییییییی مث خودت
پسر دیوانه اس؟ موضوعش جدیده
خیلیییییییییی رمان قشنگی بود فقط زودتر پارت بزارید عالی بود حرف نداشت متیناجونم درضمن اسم قشنگیم داری🌷😂
واااای خیلی عالی بود یکه یکه یک بود خیلی قشنگ بود
سلام رمانتون خیلی قشنگه
ارزش خوندن داشت جلد دومش کی میاد؟
وای چه شک بزرگی بود اخرش جلد دوم داره
سلام
در کل رمانی خوب و ماجراش متفاوت بود ولی یه عیب بزرگ داشت که اتفاقاتش به هم پیوسته نبود ادم هی حس میکرد وسطش یه پارتش افتاده.میتنا جان لطفا سعی کن جلد دوم رو ماجراهاشو بهم پیوسته بنویسی نه اینکه جدا از هم.ممنون از قلم طلایی و دستان زحمت کشتون🙏😊