مگر به همین سادگی ست.
بگویی دوستت دارم و بگذرم از این دو کلمه دوست داشتنی.
می گویی دوستت دارم و کائنات با من بازی اش می گیرد.
به آسمان خیره می شوم، ابر سفید چشمهایت را برایم به نگاره می گذارد.
کنار ساحل، دل به دریا می سپارم.
امواج دریا، لبخندت را برایم تداعی می کنند.
به خورشید می نگرم، چشمهایم را می بندم.
عجب آتشی به پا شده در قلب من.
قلب عاشق من، می تپد با همین دوستت دارم های تو.
لحظه احظه های زندگی ام، بند دوست داشتن های توست.
می بینی؛ ساده نیست، گذشتن از این دوستت دارم های زندگی.