#Part _14
ی نگاه به پشت سرم کردم دیدم یا خدا، همه مثل جت دنبالمونن
-متینا ماشین کجاس؟
متینا با جیغ گفت:
-کثافط دارم نابود می شم! بغله رستوران
همه با سرعت میگ میگ می دویدیم، داشتم می دویدم خوردم به یه پیرزنی ولی چون وقت نبود نتونستم کمکش کنم
متینا سریع در و زد سوار شدیم
-متی جون خودت فقط برو!
– باشه بابا کجان الان؟
پشتمون ی پورش بود که مطمئنا مال پسره جوری لایی می کشید که انگار دزد و پلیس بازی می کنن!
-متی چی کار می کنی؟ چند سانتی مونن!
تلفنم زنگ خورد دیدم درساس!
– الو جانم
-آشین دوستاش دنبالمونن!
-نه!
-چرا زدن به ماشین آینه اش هم کندن.
درسا این و گفت ماشین دور خودش جوری چرخید که من سرم گیج رفت
– متینا بگازون طرف فرودگاه
-دیونه شدی!
-الو الو آشین
تازه یادم افتاد دارم با درسا حرف می زنم
-الو دری ما داریم می ریم طرف فرودگاه شما هم بیاید تا اونجا!
-باشه اومدیم!
نگاه به توی آینه کردم دیدم نیست!
-وا په کجا رفت؟ نیستش!
متینا گفت:
– خودم کفن کنم خودمو این جنه! از روبه رومون داره میاد!
اروم آروم جلو مو نگاه کردم با نیشخند داشت نگام می کرد!
-متی بپیچون بپیچون!
متینا هم یهو جیغ زد
-چت شد؟
-مچم مچم بیا بشین مشت رل!
اون خیارشور دیونه هم با سرعت داشت از روبه رو میومد!
-آشین آشین زود باش!
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43بعد
عالی متینا جونم
خیلی عشقی
فدات بشم
من ک کفم برید
ممنونم عزیزم🤗
عالی عزیزم چرا پارت کم میزاری؟
خیلی عالیه عزیزم
🌈❤
خیلی عالی بود عزیزم
🌈❤
رمانت مثل خووودت عااااللللییییی
ععععاااااااالییییییی مث خودت
پسر دیوانه اس؟ موضوعش جدیده
خیلیییییییییی رمان قشنگی بود فقط زودتر پارت بزارید عالی بود حرف نداشت متیناجونم درضمن اسم قشنگیم داری🌷😂
واااای خیلی عالی بود یکه یکه یک بود خیلی قشنگ بود
سلام رمانتون خیلی قشنگه
ارزش خوندن داشت جلد دومش کی میاد؟
وای چه شک بزرگی بود اخرش جلد دوم داره
سلام
در کل رمانی خوب و ماجراش متفاوت بود ولی یه عیب بزرگ داشت که اتفاقاتش به هم پیوسته نبود ادم هی حس میکرد وسطش یه پارتش افتاده.میتنا جان لطفا سعی کن جلد دوم رو ماجراهاشو بهم پیوسته بنویسی نه اینکه جدا از هم.ممنون از قلم طلایی و دستان زحمت کشتون🙏😊