#part 6🎭
-خانم قهوه اتون
-ممنون
-خانم جان چرا گریه می کنید؟
تازه فهمیدم گریه کردم کل صورتم خیس شده روبه شیلا گفتم:
– چیزی نیست می تونی بری!
یادمه روزی که متینا اومد دنبالم تا از اون خونه جهنمی که ی روزی کاخ آرزو هام بود ببرتم بابا برگشت طرفم و گفت:
– من دیگه دختری به نام آشین ندارم تازه فهمیدم دختری دارم ی ه*ر*ز است.
شکستم با همین ی جمله! بد تر از هزاران فحش ناموسی بود! مادرم که چیزی نگفت برادرمم این جا طرف به ظاهر آقای پدر بود و بهم گفت:
– این جا واسه آدمای پاکه نه ن*ج*س هایی مثل تو!
فقط اون لحظه هق هقم اوج گرفته بود متینا رفت جلوی اشکان وایساد محکم رد زیر گوشش!
– آقای با غیرت حرف دهنت و بفهم داری با ی شخصی صحبت می کنی که از جونمم عزیز تر! پس خفه شو!
اشکامو با آستین لباسم پاک کردم از بسکی گریه کرده بودم نفسم بالا نمی یومد! باز یاد حرف متینا افتادم همیشه هر وقت گریه می کنم بهم می گه
– * آدمای بی ارزش باعث هدر رفتن عمر طلایت میشن پس گریه نکن هر کی باشه چه مرده چه زنده بازم خودم واست می کشمش!*
قهوه ام سرد شده بود ولی تلخیش می ارزید به همه چیز!
رفتم داخل خونه هوای بیرون گرم بود شیلا داخل آشپزخونه داشت غذا می پخت
-شیلا جون وسایلی که متینا واسم خرید کجاس؟
-همین جاس خانوم داخل کابینت
وسایل و برداشتم و رفتم سمت اتاقی که طبقه بالاس تمام وسایل کوزه گری و طراحی روی کزه من اونجا بود، دقیقا دو سال پیش بد گرفتار بودم پولم نداشتم ی کوزه درست کردم محشر متینا جشن گرفته بود دختر عمو یکی از وضع توپ های تهران هم بود کوزه روی، ی پایه ی
چوبی ناز بود که با گل تزئین شده بود دختر و چند تا دیگه با هم عکس می گیرن، کوزه هم داخلش بوده نشون پسر عموش میده اونم با ۸۵ میلین خریدش!
اصلا موندم پسر خنگ بود یا روانی ولی خب مخارج من دراومد!
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43بعد
عالی متینا جونم
خیلی عشقی
فدات بشم
من ک کفم برید
ممنونم عزیزم🤗
عالی عزیزم چرا پارت کم میزاری؟
خیلی عالیه عزیزم
🌈❤
خیلی عالی بود عزیزم
🌈❤
رمانت مثل خووودت عااااللللییییی
ععععاااااااالییییییی مث خودت
پسر دیوانه اس؟ موضوعش جدیده
خیلیییییییییی رمان قشنگی بود فقط زودتر پارت بزارید عالی بود حرف نداشت متیناجونم درضمن اسم قشنگیم داری🌷😂
واااای خیلی عالی بود یکه یکه یک بود خیلی قشنگ بود
سلام رمانتون خیلی قشنگه
ارزش خوندن داشت جلد دومش کی میاد؟
وای چه شک بزرگی بود اخرش جلد دوم داره
سلام
در کل رمانی خوب و ماجراش متفاوت بود ولی یه عیب بزرگ داشت که اتفاقاتش به هم پیوسته نبود ادم هی حس میکرد وسطش یه پارتش افتاده.میتنا جان لطفا سعی کن جلد دوم رو ماجراهاشو بهم پیوسته بنویسی نه اینکه جدا از هم.ممنون از قلم طلایی و دستان زحمت کشتون🙏😊