#part_22
– یا خدا این چیه؟
رفتم دمه در و گفتم:
– دنیا دنیا
-بله چی شده؟
-من تو حیاط یه ساعت پیدا کردم دست زدم بهش الان صداش در اومده!
– فکر نکنم چیز خاصی باشه!
-خب باشه تو برو الان منم میام
با رفت دنیا رفتم سراغ ساعت، برش داشتم خیلی ناز بود بخاطر همین گفتم دست من باشه تا صاحبش پیدا شه!
بوی ادکلن خاصی می داد فکر کنم طرف اول به ساعتش ادکلن می زده بعد خودش! رفتم داخل خونه که دنیا گفت:
-خسته نباشین بچه ها واقعا شرمنده
متینا بهش گفت:
-دشمنت عزیزم کاری نکردیم!
دنیا یکم از چایش خورد و گفت:
– شام بخوریم، غذا هم سفارش دادم واسه فردا، گل هم تا فردا عصر می رسن.
-خب باشه لباسا را فردا میارن
بعد این که شام خوردیم رفتم تو اتاق و خوابیدم صبح با صدایدنیا بیدار شدم رفتم دستشویی و برگشتم
-متینا لباسا نرسید؟
-چرا چرا لباست تو اتاق منه!
– اوکی کی آماده می شید؟
– برو تو اتاق بچه ها دارن حاضر میشن منم الان میام.
اول رفتم تو اتاقی که به من داده بود یه دوش گرفتم و مو هامو که بلندیش تا رونم می رسید، سشوار کردم بعدم برس کشیدم رفتم پیش بچه ها
-سلام خوبید؟
هدیه که داشت درسا را آرایش می کرد برگشت و گفت:
-چه عجب خانم! بیدارشدید
– مش رجب! لباس من کو؟
– داخل اون باکسه است
-مهربان آرایشت لایته یا غلیظ؟
-غلیظ! چرا؟
-همین جوری راستی من کفش ندارم!
درسا گفت:
-ها نکنه با اسپرت می خوای بیای؟
-مجبورم جون با پاشنه بلند می خورم زمین.
هدیه گفت:
– تو جور مدلی که نمی تونی با کفش پاشنه بلند راه بری؟
-دیگه دیگه
هدیه هم ادا مو در آورد، تو این فکر بودم که مو هامو پاینشو فر درشت کنم یا اتو بکشم یا بافت هلندی برم
که یهو در با ضرب باز شد و با دیدن فرد روبه رو چشمام گرد شد!
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43بعد
عالی متینا جونم
خیلی عشقی
فدات بشم
من ک کفم برید
ممنونم عزیزم🤗
عالی عزیزم چرا پارت کم میزاری؟
خیلی عالیه عزیزم
🌈❤
خیلی عالی بود عزیزم
🌈❤
رمانت مثل خووودت عااااللللییییی
ععععاااااااالییییییی مث خودت
پسر دیوانه اس؟ موضوعش جدیده
خیلیییییییییی رمان قشنگی بود فقط زودتر پارت بزارید عالی بود حرف نداشت متیناجونم درضمن اسم قشنگیم داری🌷😂
واااای خیلی عالی بود یکه یکه یک بود خیلی قشنگ بود
سلام رمانتون خیلی قشنگه
ارزش خوندن داشت جلد دومش کی میاد؟
وای چه شک بزرگی بود اخرش جلد دوم داره
سلام
در کل رمانی خوب و ماجراش متفاوت بود ولی یه عیب بزرگ داشت که اتفاقاتش به هم پیوسته نبود ادم هی حس میکرد وسطش یه پارتش افتاده.میتنا جان لطفا سعی کن جلد دوم رو ماجراهاشو بهم پیوسته بنویسی نه اینکه جدا از هم.ممنون از قلم طلایی و دستان زحمت کشتون🙏😊