#part_19
رفتم مستقیم داخل اتاقم لباسامو در آوردم و رفتم داخل حمام عادت نداشتم با آب خیلی داغ یا سرد حمان کنم، به خاطر همین وان آبو ولرم کرد و رفتم داخلش بعد از سی مین اومدم بیرون لباس موردعلاقم که پیراهن و شلوار خرگوشی بود رو تنم کردم، رفتم پایین. بچه ها داشتن لباس انتخاب می کردن شیلا جون هم براشون قهوه اورد
-به به گل، سنبل، عزیز و نایس تون رو کم داشتید که اومد!
متینا اشاره کرد بشینم و گفت:
-کم پپسی باز کن واسه خودت خانم جنتلمن بیا لباس انتخاب کن!
-خب حالا که اسرار می کنید چی انتخاب کنم؟ تنگ یا گشاد؟
مهربان یکم زد روی میز و گفت:
-تنگ چون مدلی همه رو مثل آهن ربا جذب می کنی!
همین جوری که داخل سایت می گشتم برگشتم متینا گفتم:
-الان دنیا چی کار می کنه؟ هان
– زنگ زد به مامانش گفت برید از خونه من و دوستام میام باز خونه رو درست می کنیم!
-اوکی باید وسیله تولد هم سفارش بدیم؟
– آره تمش چیه؟
– آبی و سفید
-خب الان مهربان و هدیه که لباس خریدید باید باز بخرید!
همون موقع دنیا از اتاقش اومد بیرون و سلام و احوال پرسی کردیم که گفت:
-واقعا شرمنده اتونم باعث درد سر شدم
-ساکت باو ما تازه خوشحالیم!
دنیا هم یکم مکث کرد انگار می خواد یه چیزی بگه ولی شک داره سر آخر گفت:
– پسر عموم هم میاد!
با صدای بلندی گفتم:
-هاااااان؟
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43بعد
عالی متینا جونم
خیلی عشقی
فدات بشم
من ک کفم برید
ممنونم عزیزم🤗
عالی عزیزم چرا پارت کم میزاری؟
خیلی عالیه عزیزم
🌈❤
خیلی عالی بود عزیزم
🌈❤
رمانت مثل خووودت عااااللللییییی
ععععاااااااالییییییی مث خودت
پسر دیوانه اس؟ موضوعش جدیده
خیلیییییییییی رمان قشنگی بود فقط زودتر پارت بزارید عالی بود حرف نداشت متیناجونم درضمن اسم قشنگیم داری🌷😂
واااای خیلی عالی بود یکه یکه یک بود خیلی قشنگ بود
سلام رمانتون خیلی قشنگه
ارزش خوندن داشت جلد دومش کی میاد؟
وای چه شک بزرگی بود اخرش جلد دوم داره
سلام
در کل رمانی خوب و ماجراش متفاوت بود ولی یه عیب بزرگ داشت که اتفاقاتش به هم پیوسته نبود ادم هی حس میکرد وسطش یه پارتش افتاده.میتنا جان لطفا سعی کن جلد دوم رو ماجراهاشو بهم پیوسته بنویسی نه اینکه جدا از هم.ممنون از قلم طلایی و دستان زحمت کشتون🙏😊