#part_33
باز بلند شدم خدا رو شکر این بار چیزیم نشد، حیف حیف درد زایمان ننه این آتش!
بچه نیورده که هیولا درست کرده.
در آروم باز کردم یه سرک تو راه رو کشیدم کسی نبود نگاه که کردم پنج تا اتاق بود بعد پسره ی بی… منو رو مبل خوابوند.
دو تا در به رنگ مشکی، یکی سفید، یکی جیگری و اخری که من داخلش بودم یاسی، اون اتاق سفید قفلش با همه فرق داشت رفتم طرفش بازش کردم، چیزی مشکوکی داخلش نبود!
یه کمد بزرگ داخلش بود رفتم طرفش دست بردم جلو بازش کردن از چیزی که می دیدم فَکَم رو زمین بندری می رفت!
کلی کامپوتر و دم و دستگاه فکر کردم کمد اما یه اتاق بزرگ بود، یکی از کامپیوتر ها رو روشن کردم موس رو آوردم جلو کل مانیتور پر از پوشه بود یکیش به نام maryamسیو بود کلیک کردم روش
-تو این جا چه غلطی می کنی؟
برگشتم آتش بود این جمله رو با داد گفت
اومد جلو چهره اش تو هم و عصبی بود.
-چیزه…چیزه من من…
آتش- چیه هان؟ چیه؟
-خب من خب سرم درد می کرد اومدم گفتم شاید اینجا قرص و لباس پیدا کنم!
خودم از چیزی که گفتم خندم گرفته بود،
آتش- بعد این جا دنبال دارو می گشتی تو پوشه ها و کامپیوتر؟
-نه نه حوصلم ریخته بود زمین رفتم سر کامپیوتر ها تا جمعش کنم.
آتش-فقط برو برو تا ناکارت نکردم!
تا این و گفت من مثل میگ میگ فرار کردم ولی یه چیز عجیب این مگه نمی گن دیوانه اس پس چرا این هم کامپیتر و دم و دستگاه داشت؟
تازه داخل همون پوشه پر از عکس یه دختره ای بود فک کنم اسمشم مریم بود
دختر چشمای درشت سبز، مو های فندقی دماغ عملی چهره اش قشنگ بود
ویش اصلان هم قشنگ نبود شبیه عجوزه ها بود.
اومدم از پله ها پایین همون کوزه ای رو که من درست کرده بودم فروختمش اینجا بود!
پس بگو آتش خریده بودش، داستان داره جالب میشه دیگه چه چیز هایی هست؟
این پسره پر از رمز و رازه اما من کشفش می کنم اول تصادف، بعد دعوا تو پاساژ، تولد، مریم حالا هم کوزه؟!
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43بعد
عالی متینا جونم
خیلی عشقی
فدات بشم
من ک کفم برید
ممنونم عزیزم🤗
عالی عزیزم چرا پارت کم میزاری؟
خیلی عالیه عزیزم
🌈❤
خیلی عالی بود عزیزم
🌈❤
رمانت مثل خووودت عااااللللییییی
ععععاااااااالییییییی مث خودت
پسر دیوانه اس؟ موضوعش جدیده
خیلیییییییییی رمان قشنگی بود فقط زودتر پارت بزارید عالی بود حرف نداشت متیناجونم درضمن اسم قشنگیم داری🌷😂
واااای خیلی عالی بود یکه یکه یک بود خیلی قشنگ بود
سلام رمانتون خیلی قشنگه
ارزش خوندن داشت جلد دومش کی میاد؟
وای چه شک بزرگی بود اخرش جلد دوم داره
سلام
در کل رمانی خوب و ماجراش متفاوت بود ولی یه عیب بزرگ داشت که اتفاقاتش به هم پیوسته نبود ادم هی حس میکرد وسطش یه پارتش افتاده.میتنا جان لطفا سعی کن جلد دوم رو ماجراهاشو بهم پیوسته بنویسی نه اینکه جدا از هم.ممنون از قلم طلایی و دستان زحمت کشتون🙏😊