پارت سی پنجم
وارد عمارت شدم و به طبقه بالا رفتم.
بدون اینکه در بزنم دراتاقش رو باز کردم و داخل اتاق رفتم.
نگاهی به اطراف کردم که نبود.
صدای آب میومد. پس حموم بود.
خنده ام گرفت منو مسخره میکنه عصبانیم میکنه و عین خیالشم نیست و میره حموم واقعا در ذات این بشر در تعحبم….! روی تخت دراز کشیدم و منتظرش موندم.
تختش چه بوی خوبی میده. بو کردم.
بوی عطر همیشگیش رو میداد. یه عطر تند و تلخ عین خودش و رفتاراش تند و تلخ بود.
دستام رو کنارهام گذاشتم که دستم به چیزی خورد. نگاه که کردم لباس هاش بود.
نگاهی بهشون کردم که با دیدن بعضی از چیزا خنده آرومی کردم و گذاشتم سرجاشون.
**************
گوشی رو قطع کردم. اه پسره پرو برای من امر و نهی میکنه.
نه اینکه من خیلی مشتاق دیدارتم.
اگه کارم داری خودت پاشو بیا نوکرت که نیستم من بیام.
به طرف کمدم رفتم و لباس و حوله ام رو بیرون کشیدم.
یک تاب و شلوارک سورمه ای و مشکی و لباس زیرهام رو هم برداشتم و روی تخت پرتاب کردم.
حوله ام رو روی دوشم انداختم و داخل حموم شدم.
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61بعد
عزیزان لطفا دو تا نظر بدید تا کمی روحیه بگیرم و برای ادامه این رمان تلاش کنم مرسی از حمایتتون❤👑
رمان خیلی قشنگی هست فقط زودتر تپتمشو بزارید❤
چشم عزیزم بعد این ایام حتما پارت گذاری رو شروع میکنم❤💕
عزیزان و طرفداران رمان شکارچی تاریکی ها به اطلاع شما بزرگواران میزسانیم که از اول مهرماه هر پنجشنبه هر هفته پنج پارت برای این رمان گذاشته میشه با تشکر❤💗
سلام رمان قشنگی بود فقط واقعا معذرت می خوام راستش میشه بپرسم عکس شخصیت آوارو از کجا پیدا کردین من توی رمان یک فنجان خاطره نظره دادم اما متاسفانه جوابی دریافت نکردم میشه بگید عکس های دیگه ام داره یااینکه از کجا پیداش کردین چون واقعا خیلی عکسش خوشگله ببخشید😂🌷
فدات گلم منم تو رمان یک فنجان خاطره جوابتو دادم گلم میتونید برید اونجا مطالعه کنید😌😘
سلام ببخشید که دوباره مزاحمتون شدم فقط رمان جدیدتون اجبارآغوشت،رو کی منتشرمی کنید
عزیزم من رمان اجبار آغوشت رو نمینویسم اسم رمان جدیدم آرامش قلبم هستش و رمان دیگه ای دارم مینویسم رقم سرنوشت هستش و این دو تا رو آفلاین میتویسم گلم😍😘
اها خیلی ممنون آخه آخررمان نوشته بودید آرامش آغوشت من اشتباهی نوشتم بله متوجه شدم اما پس چطوری آخررمان نوشتی
آرامش آغوشت؟؟؟؟؟؟؟یعنی اسم رمان تونو عوض کردی میشه به من بی عقل بگید ببخشید واقعا آخه من عاشق رماناتون شدم دوست دارم زودتر بقیه رمانا تونم بخونم ببخشید مزاحم میشم😘😘😘
عزیزم رمانم آرامش فلبم هستش و رقم سرنوشت که آفلاینه و ممنونم از لطفت☺😍
سلام آرامش قلبم کجاست تو این سایت نیست؟؟؟
من منظورم آرامش آغوشت چون شما آخر رمان نوشتید آرامش آغوشت
حتما الان با خودتون میگید این دختره مثل کنه بهم چسبیده خودمم می دونم فقط کجای این رمانای که میگین چون توی سایت نبود
نه عزیزم اسم اصلیش آرامش قلبم که هروقت تموم شد تو همین سایت انتشار میدم درضمن عزیزم نظرت برام مهم و قابل ستودنی😍😘