پارت هشتم
ـ آقا یه نفر اومده باهاتون کار داره
ـ کی هست؟
ـ آقا داران و همراه یک خانم
ـ باشه بگو بیاد داخل
ـ چشم آقا
داران وارد اتاق شد. دختره خواست به سمتم حمله کنه که داران جلوش رو گرفت.
ـ خواهرم گجاست عوضی؟
آها پس این آیسان هستش.
ـ نگران نباش جاش خوبه
ـ دامیار آیهان گجاست؟
ـ به تو چه داران؟
ـ دامیار واسه خودت دردسر درست نکن داداش
ـ دردسر نیست عشقو حال
ـ خفه شو عوضی خواهرم گجاست؟
ـ اگه میخوایی تو رو هم ببرم پیشش؟
ـ دامیار
بلند فریاد زدم:
ـ ها چیه؟
ـ برو و آیهان رو آزاد کن
ـ هه حتما من چندین ساله که منتظر این لحظه ام
ـ میخوایی با خواهرم چیکار کنی؟
ـ اونش به تو مربوط نیست
ـ دامیار میخوایی بکشیش؟
ـ نه میخوام عذابش بدم
ـ تو گ*و*ه میخوری نزدیک خواهر من بشی
بلند فریاد زدم:
ـ کامران
کامران وارد اتاق شد و گفت:
ـ بله آقا
ـ زود باش این دختره رو ببر حوصلشو ندارم
ـ چشم آقا
ـ ولم کنید عوضی ها
آیسان رو بردند.
ـ داران بهتره تو هم گمشی
ـ باشه ولی امیدوارم روزی پشیمون نشی
از اتاق بیرون رفت. دامیار میخوایی اون عوضی رو چجوری عذاب بدی؟
فکری به ذهنم رسید که لبخندی زدم.
آره بهترین روش برای انتقام گرفتن از اون عوضی همینه…!
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61بعد
عزیزان لطفا دو تا نظر بدید تا کمی روحیه بگیرم و برای ادامه این رمان تلاش کنم مرسی از حمایتتون❤👑
رمان خیلی قشنگی هست فقط زودتر تپتمشو بزارید❤
چشم عزیزم بعد این ایام حتما پارت گذاری رو شروع میکنم❤💕
عزیزان و طرفداران رمان شکارچی تاریکی ها به اطلاع شما بزرگواران میزسانیم که از اول مهرماه هر پنجشنبه هر هفته پنج پارت برای این رمان گذاشته میشه با تشکر❤💗
سلام رمان قشنگی بود فقط واقعا معذرت می خوام راستش میشه بپرسم عکس شخصیت آوارو از کجا پیدا کردین من توی رمان یک فنجان خاطره نظره دادم اما متاسفانه جوابی دریافت نکردم میشه بگید عکس های دیگه ام داره یااینکه از کجا پیداش کردین چون واقعا خیلی عکسش خوشگله ببخشید😂🌷
فدات گلم منم تو رمان یک فنجان خاطره جوابتو دادم گلم میتونید برید اونجا مطالعه کنید😌😘
سلام ببخشید که دوباره مزاحمتون شدم فقط رمان جدیدتون اجبارآغوشت،رو کی منتشرمی کنید
عزیزم من رمان اجبار آغوشت رو نمینویسم اسم رمان جدیدم آرامش قلبم هستش و رمان دیگه ای دارم مینویسم رقم سرنوشت هستش و این دو تا رو آفلاین میتویسم گلم😍😘
اها خیلی ممنون آخه آخررمان نوشته بودید آرامش آغوشت من اشتباهی نوشتم بله متوجه شدم اما پس چطوری آخررمان نوشتی
آرامش آغوشت؟؟؟؟؟؟؟یعنی اسم رمان تونو عوض کردی میشه به من بی عقل بگید ببخشید واقعا آخه من عاشق رماناتون شدم دوست دارم زودتر بقیه رمانا تونم بخونم ببخشید مزاحم میشم😘😘😘
عزیزم رمانم آرامش فلبم هستش و رقم سرنوشت که آفلاینه و ممنونم از لطفت☺😍
سلام آرامش قلبم کجاست تو این سایت نیست؟؟؟
من منظورم آرامش آغوشت چون شما آخر رمان نوشتید آرامش آغوشت
حتما الان با خودتون میگید این دختره مثل کنه بهم چسبیده خودمم می دونم فقط کجای این رمانای که میگین چون توی سایت نبود
نه عزیزم اسم اصلیش آرامش قلبم که هروقت تموم شد تو همین سایت انتشار میدم درضمن عزیزم نظرت برام مهم و قابل ستودنی😍😘