پارت پانزدهم
ساعت هشت شب بود و آفتتب در حال غروب کردن بود.
آخرین قسمت سایه این درخت رو پیدا کردیم و مشغول کندن شدیم.
ـ ویولت؟!
ـ بله؟
ـ این چیه؟
ـ بده ببینم
برگه کوچیکی بود. که داخل یک پاکت بود. با دستم خاک های روش رو پاک کردم و فوت محکمی کردم.
پاکت رو باز کردم و برگه ای رو از داخلش بیرون آوردم.
ـ ویولت این که…
ـ آره این به خط ما نوشته شده
ـ بخون ببینم چی نوشته
ـ باشه
نگاهم رو به برگه دادم و بلند خوندمش:
“سلام فرزندانم، مطمئنم که آقای آندره پیشتون اومده و کمی از این ماجرا رو براتون گفته…! و حتما اون خانم ها که مادر صدا میکنید هم کمی رو براتون تعریف کرده اما من میخوام امروز همه چیز رو براتون بگم. من پدر ساردین هستم و برادر من پدر ویولت…! سالها پیش من و برادرم دنیل [پدر ویوت] صاحب نیروی آب و آتش شدیم. و شهر پریکاتن شهر رویا ها رو اداره میکردیم تا اینکه ملکه شارلوت خبیث اومد و سعی کرد که نیرو رو از ما بگیره و همه جا رو سیاه و تاریک کنه ما فرار کردیم اما نیرو رو به وجود شما منتقل کردیم. باید اون نیرو رو فعال کنید. و نیروی آب و آتش رو در یکی از بلند ترین کوهی به اسم آند داخل غاری به نام پرکاتن ببرید و داخل اون الماس صورتی رنگ بزارید. اینطوری ملکه شارلوت رو از بین میبرید و همه جا صلح و آرامش برقرار میشه. امید وارم موفق بشید و ماموریت رو به خوبی انجام بدید. بهتر خیلی سریع به دنبال چراغ های آبی رنگ برید و بین دو درخت سرو بایستید و دست در دست هم اسم الماس آب و آتش رو سه بار تکرار کنید تا به شهر پریکاتن برید.
خدانگهدار بچه ها”
با تعجب به هم نگاه کردیم که….
قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55بعد
سلام
من این رمانو خیلی دوست دارم
خواهش میکنم تندتند پارت بگذارید
خواهش میکنم
چشم عزیزم حتما قول میدم شبی دوپارت بزارم😄😘
فقط تو سایت پارت میذارید 🤔
سلام خیلی خلاصه رمان قشنگه حرف نداره
عالیه
ممنونم عزیزم امیدوارم از خود رمانم خوشت بیاد ❤💗
عزیزان و طرفدارن رمان الماس آب و آتش به اطلاع شما عزیزان میرسانم که از اول مهرماه هر پنجشنبه هر هفته پنج پارت برای این رمان گذاشته میشه با تشکر❤💞
خیلییییییییی قشنگه نویسنده این رمان بهترین نویسنده جهانه من رمان یک فنجان خاطره ام خوندم و اونم عالی بود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹💖
مرسی کلم خیلی بهم لطف داری 😍😘
بچه ها رمان تموم شد😝 نظری درباره رمان ندارید؟😀😚
رمان خیلی قشنگی بود دستت درد نکنه ولی اگه یکم طولانی تر میکردی و وقایع رو طولانی میکردی و البته داخل زمانا ی قرون وسطای انگلیس بود خیلی عالی تر از الانش میشد چون اونجوری دستتون باز تر بود برای احساسی تر کردن و جنگاش
چشم تو رمانای بعد جبران میشه😍