| چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403 | 20:14
سرزمین رمان
قصر رمانها با اتاق هایی که ژانر های مختلف دارند
  • پارت بیست و هفتم
    روی یکی از مبل ها نشستیم. که خدمتکاری به سمتمون اومد و گفت:
    ـ چی میل دارید؟
    قبل از من و ساردین مایکرو در جواب گفت:
    ـ سه تا قهوه و کیک بیار
    تعجب کردم. وا مگه اینجا هم کیک و قهوه هست؟!
    ساردین هم عین من تعجب کرده بود. مایکرو به قیافه ما دوتا نگاه کرد و بعد زد زیر خنده…چی این خنده دار بود مگه؟ مایکرو جلوی خندش رو گرفت و با لحنی که خنده توش موج میزد گفت:
    ـ اینجا که زمان عهد باستان نیست که اینجا همه چیز داره حتی از غذاهایی که اونور دنیا هست خوشمزه ترم هست ولی فرق این شهر با اون دنیای بزرگ اینه که…..
    این یک شهری که افسانه ای جادویی هستش ولی اونجا مردمش بی رحم و عصبانی و ترسو هستند و همشون فقط به فکر منافع خودشون هستند نه چیز دیگه….
    واقعا هم راست میگفت خواستم حرفی بزنم که مرد خدمتکاری هراسون و ترسو به سمتمون دوید و سر خم کرد و تند و با ترس گفت:
    ـ خانم، آقا بدبخت شدیم
    از روی مبل با شتاب بلند شدیم و من گفتم:
    ـ چیشده؟
    ـ خانم ملکه شارلوت به شهر اومده و با هزاران نفر از خون آشام های طلسم شده و اون طلسم رو باطل کرده و اونها رو آزاد کرده و همه رو نابود میکنند و با سرعت به طرف قصر میاند
    ساردین کلافه دستی به موهاش کشید. که مایکرو شمشیرش رو بیرون کشید و بالا گرفت و بلند گفت:
    ـ باید بریم و با اونها بجنگیم
    سری تکون دادم و دستم رو به طرف ساردین دراز کردم. نگاهی بهم کرد و دستم رو گرفت و بعد بالا رفتیم و بعد از مخلوط نیروی خودمون اژدهای آبین و آتشین تشکیل شدند.
    سوار بر اونها به سمت ملکه بدی ها حرکت کردیم و مایکرو هم سوار بر اسب قدرتمندش شد و با شتاب به دنبال ما اومد

    قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55بعد

    چه امتیازی میدید به این پست

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    از مجموع ۳۱ رای
    • اشتراک گذاری
    • 1767 روز پيش
    • مهلا.ب
    • 87,816 بار بازدید
    • 12 نظر
    لینک کوتاه مطلب:
    نظرات
    • ثمین.ع
      8 شهریور 1398 | 02:49

      سلام
      من این رمانو خیلی دوست دارم
      خواهش میکنم تندتند پارت بگذارید
      خواهش میکنم

    • مهلا.ب
      10 شهریور 1398 | 13:23

      چشم عزیزم حتما قول میدم شبی دوپارت بزارم😄😘

    • فرزانه
      11 شهریور 1398 | 12:20

      فقط تو سایت پارت میذارید 🤔

    • نگار
      13 شهریور 1398 | 01:22

      سلام خیلی خلاصه رمان قشنگه حرف نداره

      عالیه

    • مهلا.ب
      18 شهریور 1398 | 23:40

      ممنونم عزیزم امیدوارم از خود رمانم خوشت بیاد ❤💗

    • مهلا.ب
      23 شهریور 1398 | 14:51

      عزیزان و طرفدارن رمان الماس آب و آتش به اطلاع شما عزیزان میرسانم که از اول مهرماه هر پنجشنبه هر هفته پنج پارت برای این رمان گذاشته میشه با تشکر❤💞

    • نگار
      24 شهریور 1398 | 14:52

      خیلییییییییی قشنگه نویسنده این رمان بهترین نویسنده جهانه من رمان یک فنجان خاطره ام خوندم و اونم عالی بود
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹💖

    • مهلا.ب
      25 شهریور 1398 | 00:44

      مرسی کلم خیلی بهم لطف داری 😍😘

    • مهلا.ب
      26 شهریور 1398 | 00:59

      بچه ها رمان تموم شد😝 نظری درباره رمان ندارید؟😀😚

    • متین
      4 بهمن 1398 | 14:01

      رمان خیلی قشنگی بود دستت درد نکنه ولی اگه یکم طولانی تر میکردی و وقایع رو طولانی میکردی و البته داخل زمانا ی قرون وسطای انگلیس بود خیلی عالی تر از الانش میشد چون اونجوری دستتون باز تر بود برای احساسی تر کردن و جنگاش

      • مهلا.ب
        22 اردیبهشت 1399 | 02:18

        چشم تو رمانای بعد جبران میشه😍

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    معادله امنیتی رو بنویس تا بدونم ربات نیستی *-- بارگیری کد امنیتی --

    درباره سایت
    سرزمین رمان
    سلامی به لطافت گل ها و نرمی شب بوهاخوش آمدی عرض میکنم خدمت تمامی همکاران عزیز و خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی.سرزمین رمان همونطور که از اسمش پیداست، قصری داره که داخلش پر از رمان های جور و واجور و گوناگونِ…داخل هر اتاق رمانی با ژانر متفاوت قرار داره و این قصر اونقدری بزرگ هست که هرچیزی بخوایید درونش پیدا میشه…تولد این قصر درون سرزمین رمان در تاریخ۱۳۹۷/۵/۹ رخ داد و خوش یومی و خوش قدمی قصرمون رو مدیون نویسندگان و همکاران گرامی هستیم که با رمانهاشون مارو سرافراز میکنند.حالا من از شما بازدیدکنندگان و خوانندگان و طرفداران عزیز دعوت میکنم تا باهم از تک تک اتاقهای این قصر دیدن کنیم و قصه ای از هزار قصه های این سرزمین رو بشنویم….
    آرشیو مطالب
    آخرین نظرات
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام دوست عزیز، لطفاً در ایتا با این آدرس‌ها ارتباط برقرار کنید تا جلد پنجم در ا...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام M عزیز. جلد پنجمش نوشته شده، اما فقط توی آدرس شخصی بنده توی کانالم می‌تونید...
    • Mسلام نویسنده عزیز ببخشید جلد پنجمش تموم شده اگر شده لطفا مثل جلد های قبلش لینک د...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام عزیزم. مرسی از تعریف و تمجیدتون. آدرس بنده رو توی فایل کتاب پیدا کنید و برا...
    • الناز ازمودهوایییی مرسی بابت رمانتون خیلی عالیه لطفا جلد بعدیش هم بسازید من کا عاشقش شدم🥰🥰🙂...
    • مرضیه باقری دهبالایی😐😑...
    برای ارتباط با مدیر سایت و انجمن با آیدی تلگرام @sarzaminromanSupportدر ارتباط باشید با تشکر
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سرزمین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
    طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.