| جمعه 7 اردیبهشت 1403 | 07:19
سرزمین رمان
قصر رمانها با اتاق هایی که ژانر های مختلف دارند
  • ۲۴

    انقد دور مبلا دوییدیم که از آخرم صبا کم آورد و با نفس نفس نشست رو مبل و دو زانوش رو گرفت و گفت

    -خدا لعنتت کنه دختر نفسم برید

    -غلط کردی دنبالم افتادی

    -خب حالا ببین من چه بلایی سر تو میارم بشین و تماشا کن

    -هم نشستم هم تماشا می کنم

    پشت چشمی نازک کرد و بلند شد رفت سمت میز و گفت

    -به به یکتا خانوم چه کرده همه رو دیونه کرده

    -بله دیگه منو دست کم گرفتی؟

    خندید و شروع کرد به خوردن که در خونه زده شد و مامان صبا وارد شد سریع از جام بلند شدم و گفتم

    -سلام آرزو جون صبح بخیر

    خندید و گفت

    -سلام به روی ماهت دخترم ظهرت بخیر.

    با خجالت لبمو گاز گرفتم که لبخندی زد و گفت

    -عیبی نداره دخترم خوب کاری کردین خوابیدین

    یهو صدای صبا بلند شد

    -مامان خانوم فکر کنم منم اینجا آدمم

    -نه کی گفته تو آدمی

    بعدم رو به من چشمکی زد

    -دستت درد نکنه دیگه چشمت که به یکی میوفته من دیگه آدم نیستم؟

    -تو فرشته ای دخترم آدم نیستی

    بعدم زد زیر خنده صبام با ذوق رفت سمت آرزو جون و محکم گونش رو بوسید.

    چقدر دلم واسه مامانم تنگ شده کاش اونم الان می بود و منم مامانم رو بغل می کردم

    باصدای صبا به خودم اومدم

    -یکتا چرا گریه می کنی؟

    سریع اشکام رو پاک کردم و گفتم

    -هیچی هیچی ببخشید

    آرزوجون بغلم کرد وای خدا چقدر بغلش آرامش داره

    -عزیزم میدونم توام دلت واسه مادرت تنگ شده ولی بدون اون همیشه هواتو داره

    لبخند تلخی زدم و گونشو بوسیدم که اونم متقابلا همین کارو کرد

    قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25

    چه امتیازی میدید به این پست

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    از مجموع ۱۳ رای
    • اشتراک گذاری
    • 1732 روز پيش
    • ستایش
    • 44,517 بار بازدید
    • 2 نظر
    لینک کوتاه مطلب:
    نظرات
    • نگار
      18 مهر 1398 | 09:58

      زیبابود

    • نگار
      8 آبان 1398 | 12:51

      خیلییییییییییی قشنگه
      😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    معادله امنیتی رو بنویس تا بدونم ربات نیستی *-- بارگیری کد امنیتی --

    درباره سایت
    سرزمین رمان
    سلامی به لطافت گل ها و نرمی شب بوهاخوش آمدی عرض میکنم خدمت تمامی همکاران عزیز و خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی.سرزمین رمان همونطور که از اسمش پیداست، قصری داره که داخلش پر از رمان های جور و واجور و گوناگونِ…داخل هر اتاق رمانی با ژانر متفاوت قرار داره و این قصر اونقدری بزرگ هست که هرچیزی بخوایید درونش پیدا میشه…تولد این قصر درون سرزمین رمان در تاریخ۱۳۹۷/۵/۹ رخ داد و خوش یومی و خوش قدمی قصرمون رو مدیون نویسندگان و همکاران گرامی هستیم که با رمانهاشون مارو سرافراز میکنند.حالا من از شما بازدیدکنندگان و خوانندگان و طرفداران عزیز دعوت میکنم تا باهم از تک تک اتاقهای این قصر دیدن کنیم و قصه ای از هزار قصه های این سرزمین رو بشنویم….
    آرشیو مطالب
    آخرین نظرات
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام دوست عزیز، لطفاً در ایتا با این آدرس‌ها ارتباط برقرار کنید تا جلد پنجم در ا...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام M عزیز. جلد پنجمش نوشته شده، اما فقط توی آدرس شخصی بنده توی کانالم می‌تونید...
    • Mسلام نویسنده عزیز ببخشید جلد پنجمش تموم شده اگر شده لطفا مثل جلد های قبلش لینک د...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام عزیزم. مرسی از تعریف و تمجیدتون. آدرس بنده رو توی فایل کتاب پیدا کنید و برا...
    • الناز ازمودهوایییی مرسی بابت رمانتون خیلی عالیه لطفا جلد بعدیش هم بسازید من کا عاشقش شدم🥰🥰🙂...
    • مرضیه باقری دهبالایی😐😑...
    برای ارتباط با مدیر سایت و انجمن با آیدی تلگرام @sarzaminromanSupportدر ارتباط باشید با تشکر
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سرزمین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
    طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.