| جمعه 31 فروردین 1403 | 12:24
سرزمین رمان
قصر رمانها با اتاق هایی که ژانر های مختلف دارند
  • پارت شانزدهم
    توی جمع جوونا نشسته بودیم و حرف می زدیم که زنگ زده شد و صبا از جاش پریدو رفت سمت آیفون و گفت حمید بالاخره اومد،
    مشخصه شخص مهمیه که همه سرا سمت در برگشت و چشم انتظار بودن،
    در پذیرایی که باز شد پسری خوش تیپ و خوشگل وارد شد وای خدا این چه جذابه چقد قیافش آشناس،
    با غرور به سمت آقابزرگ حرکت کردو سلام کرد و بعدشم به بقیه
    به ما که رسید صبا رفت سمتش که حمید اخمی کردو خواست روشو برگردونه که صبا بازوش رو گرفت و خودشو انداخت توی بغلش،
    حمید چشماشو بست و دستشو دور کمر صبا حلقه کرد ،
    خداروشکر کسی حواسش اینطرف نبود که بگن چرا صبا بغض داره
    جو سنگین شد که یهو آقابزرگ گفت
    -صبا بیا اینجا
    صبا رفت سمت آقابزرگ و وقتی برگشت رو به من گفت
    -آقابزرگ توی اتاقش کارت داره
    با تعجب نگاش کردم که دستمو کشید و منم دنبالش رفتم
    به اتاق که رسیدیم صبا در زدو وارد شدیم
    -بفرمایین
    نشستیم روی مبل که آقابزرگ گفت
    -صبا میگه دنبال خونه ای
    -بله
    -خب یک واحد این خونه خالیه میتونی همینجا بمونی
    -نه آقابزرگ ممنونم مزاحم شما نمیشم این جمع خانوادگیه
    -نگران نباش کرایشو ازت میگیرم
    فکر بدی هم نبود میتونستم یه مدت بمونم
    -باشه پس اگه کرایه رو قبول میکنید ایرادی نداره
    -خوبه به اندازه ی کافی وسایل هم هست اونجا
    -خیلی ممنونم آقابزرگ
    لبخندی زدو دیگه چیزی نگفت با اجازه ای گفتم و از اتاق خارج شدم و برای صبا تعریف کردم

    قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25بعد

    چه امتیازی میدید به این پست

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    از مجموع ۱۳ رای
    • اشتراک گذاری
    • 1725 روز پيش
    • ستایش
    • 44,418 بار بازدید
    • 2 نظر
    لینک کوتاه مطلب:
    نظرات
    • نگار
      18 مهر 1398 | 09:58

      زیبابود

    • نگار
      8 آبان 1398 | 12:51

      خیلییییییییییی قشنگه
      😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    معادله امنیتی رو بنویس تا بدونم ربات نیستی *-- بارگیری کد امنیتی --

    درباره سایت
    سرزمین رمان
    سلامی به لطافت گل ها و نرمی شب بوهاخوش آمدی عرض میکنم خدمت تمامی همکاران عزیز و خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی.سرزمین رمان همونطور که از اسمش پیداست، قصری داره که داخلش پر از رمان های جور و واجور و گوناگونِ…داخل هر اتاق رمانی با ژانر متفاوت قرار داره و این قصر اونقدری بزرگ هست که هرچیزی بخوایید درونش پیدا میشه…تولد این قصر درون سرزمین رمان در تاریخ۱۳۹۷/۵/۹ رخ داد و خوش یومی و خوش قدمی قصرمون رو مدیون نویسندگان و همکاران گرامی هستیم که با رمانهاشون مارو سرافراز میکنند.حالا من از شما بازدیدکنندگان و خوانندگان و طرفداران عزیز دعوت میکنم تا باهم از تک تک اتاقهای این قصر دیدن کنیم و قصه ای از هزار قصه های این سرزمین رو بشنویم….
    آرشیو مطالب
    آخرین نظرات
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام دوست عزیز، لطفاً در ایتا با این آدرس‌ها ارتباط برقرار کنید تا جلد پنجم در ا...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام M عزیز. جلد پنجمش نوشته شده، اما فقط توی آدرس شخصی بنده توی کانالم می‌تونید...
    • Mسلام نویسنده عزیز ببخشید جلد پنجمش تموم شده اگر شده لطفا مثل جلد های قبلش لینک د...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام عزیزم. مرسی از تعریف و تمجیدتون. آدرس بنده رو توی فایل کتاب پیدا کنید و برا...
    • الناز ازمودهوایییی مرسی بابت رمانتون خیلی عالیه لطفا جلد بعدیش هم بسازید من کا عاشقش شدم🥰🥰🙂...
    • مرضیه باقری دهبالایی😐😑...
    برای ارتباط با مدیر سایت و انجمن با آیدی تلگرام @sarzaminromanSupportدر ارتباط باشید با تشکر
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سرزمین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
    طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.