- میدونی؟ وقتی حست میکنم خیلی میترسم خیلی، مثلاً اینکه نکنه به خاطر اینکه من مادرتم پشیمون باشی یا بهم اعتراض کنی چرا به دنیا آوردمت. نمیدونی چقدر فکر اینکه بغلت کنم، منو سر وجد میاره، به تو که فکر میکنم تمام غصه هامو یادم میره. میگفتن مادر شدن شیرین ترین حس دنیاست، راست گفتن حتی از عسل شیرین تر! ...
- 1920 روز پيش
- رها تمیمی
- 2,459 بار بازدید
- یک نظر
خلاصه:هستی قصهی ما یه دختره مثل دخترای دیگه نه خیلی پولداره، نه خیلی خوشگل یه دختر معمولی و عادی این جامعه.یه مادر داره مثل برگ درخت،دو تا برادر مثل رودخونه.روزای خوب داره شاید روزای بَدِش یه کم بیشتر باشه.عاشق میشه، پسری به اسم اردلان زیبا و مهربون.اما واقعاً عاشقشه؟ اردلان نیمهی گمشدهشه؟دنیا قفسه وقتی کسی که میخوایش، همه چیزش برعکسه.دوستی ...
- 1920 روز پيش
- رها تمیمی
- 3,849 بار بازدید
- یک نظر
نام داستان حوالی دیروزنویسنده فاطمه یونسیبی هوا مدام فریاد می زند "امکان نداره"صدایش چهار ستون خانه را می لرزاند.به سمیرا حمله می کند و او را به سمت دیوار هل می دهد و می گوید:_امکان نداره...نه سمیرا بگو که اینا اشتباه کردن...بگو که تو فقط مال منی...د دهن وا کن بگو همه این خوابه. د نامرد اخه چی برات کم ...
- 1925 روز پيش
- فاطمه یونسی
- 2,557 بار بازدید
- ارسال نظر
کلافه کلیدش را در قفل در انداخت. اه لعنتی هر چه کلید را می چرخاند در باز نمی شد. صدای باد پاییزی که زوزه کشان موهای خوش حالت خرمایی اش را به دشتی طوفانی تبدیل می کرد، روی اعصابش بود. بالاخره بعد از تعویض کلید، در را باز کرد و به شدت به هم کوبید. نگاه بی تفاوت و گذارایش ...
- 1926 روز پيش
- محدثه
- 2,828 بار بازدید
- 6 نظر
نام داستان کوتاه: شاید یک خطرنام نویسنده: فاطمه احمدیمردی که راننده ی تاکسی را به قتل می رساند و چه کسی می داند چرا؟!داستانی جذاب با ژانر اجتماعی که هر کسی رو به خودش جذب می کنه!دارای فایلapk و Pdfاین داستان را با کلیک روی لینکهای زیر می توانید دانلود کنید. فرمت apk فرمت pdf
- 1926 روز پيش
- فاطمه اهمدی
- 2,361 بار بازدید
- ارسال نظر