| پنجشنبه 30 فروردین 1403 | 22:36

سرزمین رمان

قصر رمانها با اتاق هایی که ژانر های مختلف دارند

نگارینخودمو برای شنیدن هر حرفی آماده کرده بودم، جز این حرفا که مثل تیری تو قلبم نشست و چند تیکه‌ش کرد.چهره‌ی بی روحش رو از من گرفت، دست توی جیباش کرد و رو به پنجره‌ی اتاق که میشد از اونجا خیابون شلوغ رو دید، با صدایی که بلند نبود، ولی تلخ‌تر از قبل گفت:- متاسفم، همونطور که گفتم...آه غلیظی کشید، ...

بنام دوستنام داستان:وصال ابدیبا صدای ترمز ماشین ساکت شدن.نفس تو سینه هاشون حبس شده بود.سارا نفس عمیقی کشید و گفت:خدا بهمون رحم کرد.امیر علی سری تکون داد و گفت:میگم شلوغی نکن همینه دیگه.سارا با اخم صورتشو سمت پنجره گرفت و گفت:یه هفته دیگه عروسیمونه.باید شاد باشیم مگه ما چند بارعروسی میکنیم آخه.امیرعلی با لبخند گفت:چشم خانومم.شادی کنیم.ببخشید من دیگه چیزی ...

با عرض درودهای بیپایان خدمت شما کاربران و بازدید کنندگان عزیز و گرامی.امیدواریم از لحظه لحظه زندگی خود لذت ببریدو اما غرض از انتشار این اطلاعیه, نیاز به شخصی با روابط عمومی بالا برای مدیریت صفحه رسمی سایت در فیسبوک میباشد.افرادی که اعلام آمادگی کنند, توسط مدیر فنی سایت از آنها تست گرفته میشود, و مناسبترین شخص این سمت را ...

بسم الله الرحمن الرحیمنام رمان مملو از تهیبرای سومین بار نگاهی به ساعت مچی دستم کردم بله طبق معمول مریم خانم دیر کرده بود.فقط پنج دقیقه به شروع کلاس مونده بود.شوتی به سنگ ریزه ی جلوی پام زدم، کوله ی سنگین روی شونمو جا به جا کردم و به درخت رو به روی نگهبانی تکیه دادم بلکه خانم از راه ...

  • 1977 روز پيش
  • آتوسا رازانی
  • 6,696 بار بازدید
  • 12 نظر

بسم الله الرحمن الرحیمکسی نفهمهماه منیر خانم با یک دستش گوشه ی چادرشو سفت گرفته بود. و با دست دیگریش کیسه ی خرید.از کوچه ها می گذشت و به رهگذرایی که اکثرا آشنا یا همسایه بودن سلام می کرد.تا اینکه به نزدیکی کوچه خودشون رسید.صدای آهنگ رقصی تو کوچه غوغا می کرد.با خودش گفت: حتما یکی از همسایه ها جشن ...

  • 1979 روز پيش
  • آتوسا رازانی
  • 2,557 بار بازدید
  • 2 نظر
درباره سایت
سرزمین رمان
سلامی به لطافت گل ها و نرمی شب بوهاخوش آمدی عرض میکنم خدمت تمامی همکاران عزیز و خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی.سرزمین رمان همونطور که از اسمش پیداست، قصری داره که داخلش پر از رمان های جور و واجور و گوناگونِ…داخل هر اتاق رمانی با ژانر متفاوت قرار داره و این قصر اونقدری بزرگ هست که هرچیزی بخوایید درونش پیدا میشه…تولد این قصر درون سرزمین رمان در تاریخ۱۳۹۷/۵/۹ رخ داد و خوش یومی و خوش قدمی قصرمون رو مدیون نویسندگان و همکاران گرامی هستیم که با رمانهاشون مارو سرافراز میکنند.حالا من از شما بازدیدکنندگان و خوانندگان و طرفداران عزیز دعوت میکنم تا باهم از تک تک اتاقهای این قصر دیدن کنیم و قصه ای از هزار قصه های این سرزمین رو بشنویم….
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • مرضیه باقری دهبالاییسلام دوست عزیز، لطفاً در ایتا با این آدرس‌ها ارتباط برقرار کنید تا جلد پنجم در ا...
  • مرضیه باقری دهبالاییسلام M عزیز. جلد پنجمش نوشته شده، اما فقط توی آدرس شخصی بنده توی کانالم می‌تونید...
  • Mسلام نویسنده عزیز ببخشید جلد پنجمش تموم شده اگر شده لطفا مثل جلد های قبلش لینک د...
  • مرضیه باقری دهبالاییسلام عزیزم. مرسی از تعریف و تمجیدتون. آدرس بنده رو توی فایل کتاب پیدا کنید و برا...
  • الناز ازمودهوایییی مرسی بابت رمانتون خیلی عالیه لطفا جلد بعدیش هم بسازید من کا عاشقش شدم🥰🥰🙂...
  • مرضیه باقری دهبالایی😐😑...
برای ارتباط با مدیر سایت و انجمن با آیدی تلگرام @sarzaminromanSupportدر ارتباط باشید با تشکر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سرزمین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.