چه زیبا بود آن قدیمها.عشق های یواشکی.مداد و کاغذ و مکتوبههای عاشقانه.انگار عشق را فهمیده بود، آن مداد سیاه رنگ.تا روی کاغذ مینشست، به آخر صفحه میرسید و باید ورق میزدی دفترت را.کلمات برای نوشته شدن، مجال نمیدادند.میشد نامهای برای دلهای عاشق.که خواندنش، قند دلشان را آب میکرد.سیاههی عشقی که یادگاری میشد، لابهلای دفتر عشقشان.عاشقانههایشان ماندگار شد و قصهای شد ...
- 1451 روز پيش
- لیلا مدرس
- 1,978 بار بازدید
- ارسال نظر
دلت که سفید باشد، همه رویش پا میگذارند.میبینی، این رسم روزگار است.از همان روز اول که خداوند،برف را، روانهی زمینش کرد، این را نوشت:که سپیدی، هیچ وقت سپید نمیماند.آنقدر رویش پا میگذارند تا به سیاهی شب میشود.برف چرکین، آرزوی ماندن ندارد.خداوند، تقدیرش را اینگونه نوشت.دست به دامن زمینش میشود، تا محو شود.برف ماندنی نیست. تاب ماندن روی زمین و سیاه ...
- 1453 روز پيش
- لیلا مدرس
- 1,814 بار بازدید
- یک نظر
مگر به همین سادگی ست.بگویی دوستت دارم و بگذرم از این دو کلمه دوست داشتنی.می گویی دوستت دارم و کائنات با من بازی اش می گیرد.به آسمان خیره می شوم، ابر سفید چشمهایت را برایم به نگاره می گذارد.کنار ساحل، دل به دریا می سپارم.امواج دریا، لبخندت را برایم تداعی می کنند.به خورشید می نگرم، چشمهایم را می بندم.عجب آتشی ...
- 1470 روز پيش
- لیلا مدرس
- 1,786 بار بازدید
- ارسال نظر
ماهی کوچک قصه ما عاشق شده بود.عاشق گربه خاکستری پشت پنجره.شب ها را تا صبح بی تابی می کرد.صبح که می شد، خیره به پنجره،منتظر چشمان سیاهی بود که هر روز،تپشهای شیرینی برای قلب کوچکش، به ارمغان می آورد.آرزویش شکستن این شیشه و لمس دستان معشوقه ای بود که قلبش را برایش کنار گذاشته بود.آه امان از این عشق.ماهی کوچک ...
- 1473 روز پيش
- لیلا مدرس
- 2,028 بار بازدید
- 5 نظر