| پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403 | 13:42
سرزمین رمان
قصر رمانها با اتاق هایی که ژانر های مختلف دارند
دلنوشته پاییز زندگی درخت هایمان شدیم. نویسنده لیلا مدرس

برگ قصه‌ی ما، تنها روی درختش مانده بود.با دیدن بازیگوشی برگ‌های آزاد و رها، دلش پر می‌زد تا به جمعشان اضافه شود.اما طاقت دل کندن از درختش را نداشت؛ به او قول داده بود که تا آخر کنارش می‌ماند.مدتی گذشت؛ متوجه دلبری‌های برگ تنهای درخت کناری شد.چه باید می‌کرد با دلبری‌های برگی که قلبش را برده بود.دلش می‌خواست با آن ...

  • 1352 روز پيش
  • لیلا مدرس
  • 2,259 بار بازدید
  • 2 نظر
داستان کوتاه شیدایی برباد رفته. نویسنده لیلا مدرس

موهای پریشانم را شانه زدم؛ آرایش ملایمی روی صورت بی‌روح خود، نشاندم؛باور نمی‌کردم، تمام اتفاقاتی را که برایم رخ داده بود؛ باور نمی‌کردم عشقی که چندین سال همراه من بوده، الان به پوچی ختم شده باشد.دلخور بودم از زمین و زمان، از تک تک کسانی که مرا درگیر این عشق کردند.مگر می‌شد این همه سال، تمام شوخی‌ها و لبخند‌هایش، برایم ...

  • 1362 روز پيش
  • لیلا مدرس
  • 1,914 بار بازدید
  • یک نظر
داستان کوتاه عاشقی پایانی ندارد نویسنده لیلا مدرس

آرام آرام قدم می‌زدیم. صدای خش خش برگهای پاییزی، موسیقی همراهمان شده بود. دستش را گرفته بودم. هر کس ما را می‌دید، مهربانانه نگاهمان می‌کرد و چیزی زیر لب می‌گفت.انگار تا به حال، ندیده بودند عاشقانه قدم زدن‌های همچون مایی را.آهی کشیدم و ایستادم. نگاهش کردم.لبخند روی لبانش، قلبم را به لرزه انداخت. هر وقت این لبخند را می‌دیدم، نگران ...

داستان کوتا قضاوت عشق نویسنده لیلا مدرس

دخترک، با تمام وجود فریاد می‌زد:- به خدا من کاری نکردم. بسه، توروخدا بسه.اما انگار کسی صدایش را نمی‌شنید. خواهر و مادر همسرش، رهایش نمی‌کردند. عصبانی بودند و کتک‌ خوردن ملیکا را، حقش می‌دانستند.همسایه‌های دل‌رحم، با دیدن صحنه‌های دل‌خراش کتک خوردن دخترک، خبر را به گوش مادرش، رسانده بودند.مادر، هراسان خود را به آنها رسانده بود. فاصله‌‌ی خانه‌ی فاطمه خانم، ...

  • 1395 روز پيش
  • لیلا مدرس
  • 2,665 بار بازدید
  • 13 نظر
داستان کوتا آخرین دیدار به قلم لیلا مدرس

نام داستان: آخرین دیدار نام نویسنده: لیلا مدرس کاربر انجمن سرزمین رمان ژانر: تراژدیبه نام خداسراسر وجود زن، غرق در هیجان بود. بیست و پنج سال دوری از فرزندی که حاصل زندگی سابقش بود، کم چیزی نبود. بارها التماسشان کرد برای دیدار فرزندش، اما اجازه ندادند. با خود عهد بسته بود، هیچ وقت حلال نکند آنکه باعث و بانی این جدایی ...

  • 1416 روز پيش
  • لیلا مدرس
  • 2,664 بار بازدید
  • 5 نظر
درباره سایت
سرزمین رمان
سلامی به لطافت گل ها و نرمی شب بوهاخوش آمدی عرض میکنم خدمت تمامی همکاران عزیز و خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی.سرزمین رمان همونطور که از اسمش پیداست، قصری داره که داخلش پر از رمان های جور و واجور و گوناگونِ…داخل هر اتاق رمانی با ژانر متفاوت قرار داره و این قصر اونقدری بزرگ هست که هرچیزی بخوایید درونش پیدا میشه…تولد این قصر درون سرزمین رمان در تاریخ۱۳۹۷/۵/۹ رخ داد و خوش یومی و خوش قدمی قصرمون رو مدیون نویسندگان و همکاران گرامی هستیم که با رمانهاشون مارو سرافراز میکنند.حالا من از شما بازدیدکنندگان و خوانندگان و طرفداران عزیز دعوت میکنم تا باهم از تک تک اتاقهای این قصر دیدن کنیم و قصه ای از هزار قصه های این سرزمین رو بشنویم….
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • مرضیه باقری دهبالاییسلام دوست عزیز، لطفاً در ایتا با این آدرس‌ها ارتباط برقرار کنید تا جلد پنجم در ا...
  • مرضیه باقری دهبالاییسلام M عزیز. جلد پنجمش نوشته شده، اما فقط توی آدرس شخصی بنده توی کانالم می‌تونید...
  • Mسلام نویسنده عزیز ببخشید جلد پنجمش تموم شده اگر شده لطفا مثل جلد های قبلش لینک د...
  • مرضیه باقری دهبالاییسلام عزیزم. مرسی از تعریف و تمجیدتون. آدرس بنده رو توی فایل کتاب پیدا کنید و برا...
  • الناز ازمودهوایییی مرسی بابت رمانتون خیلی عالیه لطفا جلد بعدیش هم بسازید من کا عاشقش شدم🥰🥰🙂...
  • مرضیه باقری دهبالایی😐😑...
برای ارتباط با مدیر سایت و انجمن با آیدی تلگرام @sarzaminromanSupportدر ارتباط باشید با تشکر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سرزمین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.