دانلود رمان کتابی با جلد قرمز نویسنده ستایش نوکاریزینام رمان: کتابی با جلد قرمزنویسنده: ستایش نوکاریزیبه نام تو که چه زیبا عشق را آفریدیما را در اینستاگرام دنبال کنید.خلاصهی رمان:داستان دربارهی دو خواهر و یک پسر عمو هست که در انگلستان ساکنند و به خاطر دلایلی به ایران بر میگردنند؛ ولی قبلش کتاب اسرار آمیزی را پیدا میکنند که در ...
- 1112 روز پيش
- ستایش نوکاریزی
- 3,685 بار بازدید
- 14 نظر
خوبِ من، آمدی مدتی را ماندی، خوبی کردی، حرف زدی، عشق ورزیدی و رفتی... آمدی و این دل بی کس و نابلدم را لرزاندی ،هوایی کردی، عاشق کردی و رفتی، و بی چاره دلم گمان کرد حرف ها و مهربانی هایی که راه به راه نشانش میدادی حقیقت است، که گمان برد که بالاخره کسی هم پیدا شد که او ...
- 1587 روز پيش
- Taranom. P
- 2,938 بار بازدید
- ارسال نظر
بنام خداوضوی عشق از آب طهورا به نیت زیارت کعبهی عشق گرفتم.امانت مادرم زهرا را هم چون تاجی از جنس غرور وسربلندی برسر نهادم.و پابر جادهی دلدادگی به مقصد معشوق گذاشتم.تا چشمم به دلدستهی عرش خراشش افتاد تعظیمی به عظمت خورشید فروزانش کردم. دست بر سینه نهادم و ذکرعشق سرودم:- السلام العلیک یا موسی الرضا.الماسهای وجودم از فراغ و دلتنگی ...
- 1632 روز پيش
- سمانه خلیلی امند
- 1,839 بار بازدید
- ارسال نظر
خانه عمو اسحاق تنها خانه آن حوالی بود ک چاه پر ابی داشت و همسایگان از آن بهره میبردنداز آن گذشته در روستا همه برای عمو اسحاق احترام خاصی قائل بودندمردی قد خمیده لاغر و افتاده با ریش و سبیل های سیاهی ک چند تار سفید ب تازگی لای انها مشخص شده بود و سری تاس ک چند دانه مو ...
- 1641 روز پيش
- عسل موسوی نسب
- 1,985 بار بازدید
- ارسال نظر
در این غروب دل انگیز پاییزی جان میدهد من باشم، تو باشی و راهی برای رفتن...که پا به پا، شانه به شانه عبور کنیم از کوچه پس کوچه های شهر که به دست پر مهر اول دختر پاییز با فرش های زیبا و چهار رنگ مزیین شده است، و جان میدهد برای قدم زدن، و گوش سپردن به صدای گوش ...
- 1656 روز پيش
- Taranom. P
- 2,021 بار بازدید
- ارسال نظر