میگویند عشق را فقط در چشمان یار میتوان دید و من دیدم.هر بار که آسمان چشمانت را دید زدم، دیدم.هر بار که برایم خندیدی، برق چشمانت را دیدم.هر بار که برایم اشک ریختی، زلالی اشکهایت را دیدم.عشق را دیدم.عشق را در تمام وجودت دیدم و به این باور رسیدم که تا چشمانم هست، نیازی به اثبات عشق نیست.چون تو هم، ...
- 1237 روز پيش
- لیلا مدرس
- 1,666 بار بازدید
- ارسال نظر
زانوهایم را در بر گرفته، و سر بر روی دستانم نهاده بودم. از ترس تاریکی پیرامونم، چشمانم را بهم میفشردم.آخر سیاهی هراسانگیز آسمان، به دلم رخنه کرده بود و میترسیدم چشم هایم را از هم بگشایم!و اما عشق، که اگر هر زمانی به آن فک میکردم ذهنم بال هایِ خود را باز میکرد و سپس در اعماق رویاهایم به پرواز ...
- 1280 روز پيش
- ماه موهی
- 1,909 بار بازدید
- ارسال نظر
آسمان در تاریکی خفته و من درکوچههای شب پرسه میزنم.ماه چون چراغی تابان، چهرهیخستهی مرا نمایان میکند.گیسوانم پریشان، جامههای کهنهامپاره و چرک شده است.چه تقدیریست که من را به اینجا کشاند،نمیدانم؛ ولی زمانی که چشمهایکبود شدهام را گشاد کردهو خیره به آسمان چشم میدوزم.حسی غریب در وجودم زبانه میکشد.گاهی با خود گمان میکنم این حس همانیستکه سالیان دراز در پیاش ...
- 1323 روز پيش
- سارا سیارا
- 1,857 بار بازدید
- 6 نظر
برگ قصهی ما، تنها روی درختش مانده بود.با دیدن بازیگوشی برگهای آزاد و رها، دلش پر میزد تا به جمعشان اضافه شود.اما طاقت دل کندن از درختش را نداشت؛ به او قول داده بود که تا آخر کنارش میماند.مدتی گذشت؛ متوجه دلبریهای برگ تنهای درخت کناری شد.چه باید میکرد با دلبریهای برگی که قلبش را برده بود.دلش میخواست با آن ...
- 1362 روز پيش
- لیلا مدرس
- 2,263 بار بازدید
- 2 نظر
ببین، چگونه بر تخت روزگار نشسته ای؟و مطمئن باش،پروردگارت هرگز تو را رها نمیکند.و به تو، پشت نخواهد کرد.زیرا،کلام مهربان اش، آنقدر نوازشگر است،که همهی دردهای تلخ روزگار را از دل و جانت میشوید.آنگاه که خداوند، سوگند یاد میکند به ابتدای روز،وقتیکه خورشید پرتو افشانی میکند،و سوگند یاد میکند به شب، هنگامیکهجهان آرام میگیرد،و میگوید که من، تو را رها ...
- 1372 روز پيش
- مرضیه باقری دهبالایی
- 1,887 بار بازدید
- ارسال نظر