دلنوشتهی آرازی در آپارتمان، دلنوشتهای با چاشنی حسرت، صیقل روح و نوازش گوش.دلنوشتهی آرازی در آپارتمان... آخ که ای کاش یه چند دههای پیشتر دیده به جهان میگشودم؛ مثلا یک قرن پیش...ما را در اینستا گرام دنبال کنید.ما را در اینستا گرام دنبال کنید.نمیدانم؛ اما دلم در این زمان نیست، گوشهایم تشنهی شنیدن است، شنیدن قصههای شب رادیوی تعمیرشدهی پدربزرگ ...
داستان کوتاه لیتیوم به نویسندگی زینب قشقائی، خواندنش خالی از لطف نیست.بعد از مرتب کردن خانه، با برزو تماس گرفتم تا برای غذای ناهار از او نظر بپرسم.خیلی وقتها بدون توجه به علاقهی خودم، غذاهایی که او دوست داشت را برایش میپختم.این دوسال زندگی مشترک هر چه نداشت اما باعث شده بود دستپخت من عالی شود.مادربزرگ میگفت:« زن همیشه باید ...
- 996 روز پيش
- زینب قشقایی
- 2,304 بار بازدید
- 12 نظر
پنجرهی چوبیپنجره چوبی را باز کردم و از صدای جیر جیر کردنش لبخند عمیقی میهمان لبهایم شد.آرام کنار پنجره جا خوش کردم و گیسوانم را به باد، دستانم را به باران و چشمهایم را به حیاط دوختم تا تمام لحظات این خانه را ازبر کنم که در روز مبادا آرامشم را به حال و هوای پنجرهی چوبی و دیوار های ...
- 1040 روز پيش
- ریحانه
- 2,067 بار بازدید
- یک نظر
مهمان دوست دارممهمان قلب من، آن روز به تو گفته بودم.یادت هست؟گفتم که "مهمان دوست دارم و تو هم مهمان منی".گفتی:- مهمان میآید و بالاخره میرود. دوست داشتن مهمان، دو روز است، چه فایده؟نگاهت کردم و با لبخند گفتم:- هر مهمانی نمیرود.آن روز نفهمیدی چه گفتم. رفتی و نفهمیدی که مهمان قلبم شدی.دوباره باز آمدی و گفتی:- باز هم مهمان ...
- 1040 روز پيش
- لیلا مدرس
- 1,953 بار بازدید
- ارسال نظر
هوای صمیمیتچه زمستان سرد و تاریکی است، حال و هوایمان عجیب تنگ است.شال زیتونی رنگی از جنس صمیمیت رنگها به روی پیچ و تاب پریشان موهایم میکشم، طرهای به روی پیشانی میاندازم، ماتیک گلگونی از جنس قهقهههای سرخوش را بر روی لبانم مهر میکنم و از خانه بیرون میزنم.آری گاهی لازم است، سفر کنی به خیالاتت تا شاید مرحمی باشد ...
- 1057 روز پيش
- ریحانه
- 1,985 بار بازدید
- 6 نظر