بنام دوستنام داستان:وصال ابدیبا صدای ترمز ماشین ساکت شدن.نفس تو سینه هاشون حبس شده بود.سارا نفس عمیقی کشید و گفت:خدا بهمون رحم کرد.امیر علی سری تکون داد و گفت:میگم شلوغی نکن همینه دیگه.سارا با اخم صورتشو سمت پنجره گرفت و گفت:یه هفته دیگه عروسیمونه.باید شاد باشیم مگه ما چند بارعروسی میکنیم آخه.امیرعلی با لبخند گفت:چشم خانومم.شادی کنیم.ببخشید من دیگه چیزی ...
- 1976 روز پيش
- آتوسا رازانی
- 2,125 بار بازدید
- ارسال نظر
بسم الله الرحمن الرحیمنام رمان مملو از تهیبرای سومین بار نگاهی به ساعت مچی دستم کردم بله طبق معمول مریم خانم دیر کرده بود.فقط پنج دقیقه به شروع کلاس مونده بود.شوتی به سنگ ریزه ی جلوی پام زدم، کوله ی سنگین روی شونمو جا به جا کردم و به درخت رو به روی نگهبانی تکیه دادم بلکه خانم از راه ...
- 1997 روز پيش
- آتوسا رازانی
- 6,710 بار بازدید
- 12 نظر
بنام خدایی که هرچه داریم از اوست...کمترین آرزویم این است: هرگز با چشمان مهربانت، نامهربانى روزگار را نبینى ناز بانو!تقدیم به بی مانند ترین مادر دنیا...خلاصه رمان:دختری به نام راویس....پسری به نام مرداس....هر دو زلزله و لجباز و مغرور که عاشق رشتشونن.رشتهٔ آشپزی ( هتل داری ) که با دل و جان هم دوسش دارن.بخاطر نبود خوابگاه با یسری شرایط ...
- 2002 روز پيش
- ریحانه اخوان
- 20,376 بار بازدید
- 9 نظر
سال_های_انتظارنوشته آرزو توکلی📖تعداد صفحات ۳۱۱💬خلاصه :ارزو دختری که تو سن شونزده سالگی عاشق پسری ب اسم عباس میشه و ازدواج میکنه اما زندگی روی خوش رو ب اونها نشون نمیده و عباس بخاطر مسائلی ک ممکن بود ب ارزو اسیب برسونه با اون به ظاهر بد میشه ارزو شاهد سرکوفت و شکستن غرورش توسط عشقش میشه ...عباس طی سفری ب ...
- 2016 روز پيش
- ارزو توكلي
- 6,757 بار بازدید
- 23 نظر
رمان:شیطون تر از تو مگه هست؟به قلم:مهلا.بژانر:عاشقانهغمگینهیجانیانتقامیمقدمه:شیطون بودم اما غمگینمغرور بودم اما غمگینغمگین از چه؟از پدری که دیگر نیست؟یا مادری که هیچ وقت نبود؟غمگین از تنهایی؟یا از بی پناهی؟ظاهرم شیطون اما باطنم.........دنبال یک هم دم گشتن گناه هست؟دنبال یک پشتوانه بودن گناه هست؟نه.......گناه من چه بود؟هرزه بودنم؟من هرزهنبودم.....نیستم.....نخواهم بود.....گناه من از بی پناهیم بود؟گناه من این ...
- 2047 روز پيش
- مهلا.ب
- 38,892 بار بازدید
- 14 نظر