بسم الله رحمان رحیم.هفت تا آسمانِ پر از گل های یاس و میخکبا صد تا دریا پر از عشق و اشتیاق و پولکیک قلب عاشق با یه حس بیقرار و کوچکفقط میخواد بهت بگهدوستت دارمخلاصه رمان:گلاره دختری که دست روزگار مجبورش می کنه کارهایی انجام بده که اصلا نمی خواد ولی سرنوشت با زندگی او بازی هایی انجام داده است ...
- 1761 روز پيش
- Nora, rahvri
- 8,525 بار بازدید
- 6 نظر
- 1805 روز پيش
- نگار رازقندی
- 5,944 بار بازدید
- ارسال نظر
به نام خالق عشق ؛با دستانی لرزان شروع به نوشتن می کنم ؛آسمان شب ... لباس مشکی بر تن کرده و دگمه های به رنگ سفید که اسمشون ستاره است در آن خودنمایی می کنه ،اشکم راه خودش رو روی گونه ام پیدا می کند ،موهای مزاحمم را پشت گوشم می زنم و ادامه می دهم ؛خیره به ماه و ...
- 1848 روز پيش
- فاطمه عرب ساق آبادی
- 3,340 بار بازدید
- ارسال نظر
از پله های مارپیچی خونه بالا رفتم. بارونی ای که تنم بود رو درآوردم. قبل از ورود به اتاق در زدم و با اجازه وارد شدم. همون موقع بود که اون احساس ناشناخته درونم بوجود اومد. احساس زندگی برای کسی. دختری زیبا و فریبنده با معصومیت خاصی لبه پنجره ی حصاردار نشسته بود و زانوهاش رو در آغوش گرفته و ...
- 1869 روز پيش
- نیلوفر انصارا
- 3,159 بار بازدید
- یک نظر
خلاصه:نورا دختری است که بخاطر خیانت وحشتناک مادرش،تمام عمرش را در عمارت پدرش زندانی بوده.شخصیت اصلی سایه است،دختری با خانواده معمولی و زندگی ساده.سایه یک دکتر موفق است و هیچ مشکلی در زندگیش ندارد تا اینکه روزی نورا از عمارت اردلان(پدر نورا)فرار میکند.نورا و سایه با همدیگه برخورد میکنند و هردو از شباهت حیرت انگیز یکدیگر بهم، تعجب میکنند.این دو ...
- 1871 روز پيش
- نیلوفر انصارا
- 4,321 بار بازدید
- 2 نظر