دانلود رمان سوگندجان سوگندجانروایت میکند داستان یک دختر را...دختری که در زندگیاش مشکلات زیادی را تحمل میکند اما ناامید نمیشود، در میدان میماند تا روزیکه مشکلات را از پا درآورد.دختری که در ناز و نعمت بزرگ شده است اما قوی بودن را هم بلد است!دختری که با مرگ پدر بیپناهی را...بیحامی بودن را تجربه میکند؛ اما کم نمیآورد.دختری که دلتنگ میشود ...
- 1407 روز پيش
- زینب قشقایی
- 4,760 بار بازدید
- ارسال نظر
نام داستان: آخرین دیدار نام نویسنده: لیلا مدرس کاربر انجمن سرزمین رمان ژانر: تراژدیبه نام خداسراسر وجود زن، غرق در هیجان بود. بیست و پنج سال دوری از فرزندی که حاصل زندگی سابقش بود، کم چیزی نبود. بارها التماسشان کرد برای دیدار فرزندش، اما اجازه ندادند. با خود عهد بسته بود، هیچ وقت حلال نکند آنکه باعث و بانی این جدایی ...
- 1641 روز پيش
- لیلا مدرس
- 2,784 بار بازدید
- 5 نظر
به نام خدانام رمان: آرامش قلبمژانر: عاشقانه ، غمگین، کمی طنزخلاصه:دخترکی تنها و بی پناه، دختری به اسم آرامش که خودش مانند اسمش سرشار از آرامش بود.مادر آرامش اعتیاد دارد. و پدر آرامش قمار میکند.زندگی این دختر پر از فراز و نشیب هست.در چشمانش رنگ غم بی داد میزند. اما دیگر تحمل اینهمه زجر را ندارد.تا اینکه تصمیم میگیره فرار ...
- 1806 روز پيش
- مهلا.ب
- 190,110 بار بازدید
- 15 نظر
دوخط موازی هیچوقت بهم نمی رسن.ما دو خط موازیی بودیم که سرنوشت برایمان اینگونه رقم زد...قرار نبود عاشق هم شویم.اما عشق که دلیل و منطق نمی شناسد...ازکجا معلوم شاید دو خط موازی هم عاشق هم شوند.کم حرف شده بود, بیشتر اوقات را در اتاق می گذراند. از زندگی خسته بود . خسته.... مادر وارد اتاق شد مثل چند وقت اخیر ...
- 1954 روز پيش
- یاسمین ابراهیمی
- 2,675 بار بازدید
- یک نظر
گاهی دنیا بی رحم تر از آدم ها عمل می کند. گاهی می بر شخصی را عزیز ترین کس دیگری است. دنیا بی رحم تر از خیال من و تو است.از پنجره خیره به بیرون بود. غرق در فکر و خیال... دستی روی شانه اش نشست, برگشت و با لبخند لب زد: مادر جون چرا از زیر اون دستگاه میاید ...
- 1959 روز پيش
- یاسمین ابراهیمی
- 2,423 بار بازدید
- یک نظر