- 1397 روز پيش
- ستایش نوکاریزی
- 3,115 بار بازدید
- 6 نظر
دخترک، با تمام وجود فریاد میزد:- به خدا من کاری نکردم. بسه، توروخدا بسه.اما انگار کسی صدایش را نمیشنید. خواهر و مادر همسرش، رهایش نمیکردند. عصبانی بودند و کتک خوردن ملیکا را، حقش میدانستند.همسایههای دلرحم، با دیدن صحنههای دلخراش کتک خوردن دخترک، خبر را به گوش مادرش، رسانده بودند.مادر، هراسان خود را به آنها رسانده بود. فاصلهی خانهی فاطمه خانم، ...
- 1408 روز پيش
- لیلا مدرس
- 2,680 بار بازدید
- 13 نظر
حوالی نیمه شب با پریزاد از تالار خارج شدیم، دیروقت بود اما ساعت دقیق را نمیدانستم.شب پرماجرا و خاطره انگیزی بود.از همان سرشب دهانمان تا بناگوشمان باز بود و با بچهها، دورهمی را خوش گذرانده بودیم. خستگی تمام بدنم را احاطه کرده بود؛ زیر لب زمزمه میکردم به قول مامان تا باشه از این خستگی ها که یادآوریاش فقط خنده ...
- 1411 روز پيش
- زینب قشقایی
- 2,091 بار بازدید
- ارسال نظر
"به نام خدای بخشنده و مهربان"اسم رمان: "کژال منی"با کمال احترام نویسنده: "مهسا جی.آی"دنیای آدم ها پر اسراره، چیزهایی که اگه گفته نشن در گذشته دفن می شن درست مثل سرمای استخوان سوز تمام عقایدت رو منجمد می کنن.تاریکی نه، بلکه خود انسان ها دشمن خودشونن اون هایی که برای قدرت زندگی هزاران نفر رو سمت تاریکی می کشونن... قلب ...
- 1412 روز پيش
- مهسا
- 19,551 بار بازدید
- 21 نظر
نام داستان: آخرین دیدار نام نویسنده: لیلا مدرس کاربر انجمن سرزمین رمان ژانر: تراژدیبه نام خداسراسر وجود زن، غرق در هیجان بود. بیست و پنج سال دوری از فرزندی که حاصل زندگی سابقش بود، کم چیزی نبود. بارها التماسشان کرد برای دیدار فرزندش، اما اجازه ندادند. با خود عهد بسته بود، هیچ وقت حلال نکند آنکه باعث و بانی این جدایی ...
- 1429 روز پيش
- لیلا مدرس
- 2,679 بار بازدید
- 5 نظر