بنام خداوضوی عشق از آب طهورا به نیت زیارت کعبهی عشق گرفتم.امانت مادرم زهرا را هم چون تاجی از جنس غرور وسربلندی برسر نهادم.و پابر جادهی دلدادگی به مقصد معشوق گذاشتم.تا چشمم به دلدستهی عرش خراشش افتاد تعظیمی به عظمت خورشید فروزانش کردم. دست بر سینه نهادم و ذکرعشق سرودم:- السلام العلیک یا موسی الرضا.الماسهای وجودم از فراغ و دلتنگی ...
- 1625 روز پيش
- سمانه خلیلی امند
- 1,833 بار بازدید
- ارسال نظر
چشمان آراسته میشی رنگ بود ...موهای خرمایی بلند و پر پشت که همیشه انها رو گیس میکرد و می انداخت روی شانه هایش ...صدای آراسته رسا و بسیار زیبا بود و مخاطب را ب هم صحبتی با او تشویق میکرد ...از همه اینها گیرا تر اخلاق بسیار خوب و شایسته ی آراسته بود...بسیار مهربان،گشاده رو،خوش اخلاق و خوش زبان بود...ب ...
- 1625 روز پيش
- عسل موسوی نسب
- 2,247 بار بازدید
- یک نظر
خانه عمو اسحاق تنها خانه آن حوالی بود ک چاه پر ابی داشت و همسایگان از آن بهره میبردنداز آن گذشته در روستا همه برای عمو اسحاق احترام خاصی قائل بودندمردی قد خمیده لاغر و افتاده با ریش و سبیل های سیاهی ک چند تار سفید ب تازگی لای انها مشخص شده بود و سری تاس ک چند دانه مو ...
- 1634 روز پيش
- عسل موسوی نسب
- 1,980 بار بازدید
- ارسال نظر
ماه من، نمیدانم کیستی، چیستی و در کجای جهان روزگار میگذرانی، اما میدانم هر که و هر چه باشی، در هر کجا که باشی، سهم دل خودم خواهی شد عاقبت، ایمان دارم که خدایمان من و تو را برای هم آفریده است، که عاقبت دست تو را میرساند ب دستان خالی من، که اگر جز این بود معبودم رویای تو ...
- 1634 روز پيش
- Taranom. P
- 2,065 بار بازدید
- ارسال نظر
"اعتراف کاراگاه میامی"مثل روز های عادی به دفتر کارم رفتم.سرباز از جای خودش بلند شد و به من ادای احترام کرد و گفت:- قربانی خانوم جوان توی دفترتون منتظر شما است.در اتاقم رو باز کردم و دیدم یک خانوم حدودا بیست و سه ساله بسیار زیبا بلند شد و به من لبخند زد و گفتم :- خواهش می کنم بفرمایید ...