کلافه کلیدش را در قفل در انداخت. اه لعنتی هر چه کلید را می چرخاند در باز نمی شد. صدای باد پاییزی که زوزه کشان موهای خوش حالت خرمایی اش را به دشتی طوفانی تبدیل می کرد، روی اعصابش بود. بالاخره بعد از تعویض کلید، در را باز کرد و به شدت به هم کوبید. نگاه بی تفاوت و گذارایش ...
- 1932 روز پيش
- محدثه
- 2,835 بار بازدید
- 6 نظر
نام داستان کوتاه: شاید یک خطرنام نویسنده: فاطمه احمدیمردی که راننده ی تاکسی را به قتل می رساند و چه کسی می داند چرا؟!داستانی جذاب با ژانر اجتماعی که هر کسی رو به خودش جذب می کنه!دارای فایلapk و Pdfاین داستان را با کلیک روی لینکهای زیر می توانید دانلود کنید. فرمت apk فرمت pdf
- 1932 روز پيش
- فاطمه اهمدی
- 2,368 بار بازدید
- ارسال نظر
به نام خدانام داستان: شاید یک خطرنام نویسنده: فاطمه احمدیبند بادکنک ها را در دستم می چرخانم، عجیب این گرمای تابستانه طاقت فرسا شده است.عرقم را با پشت دست پاک می کنم.از پیاده راه گز رفتن خسته می شوم.به سمت ایستگاه تاکسی می روم.راننده ای که خودروش اول صف بود با صدایی کلفت می گوید:《آرامگاه می ری؟ بیا سوار شو ...
- 1932 روز پيش
- فاطمه اهمدی
- 2,229 بار بازدید
- یک نظر
پارت_اولخسته تر از همیشه به سمت گل فروشی رفتم.کیفم را روی شانه ام جا بجا کردم، بلکه وزن سنگینش را تحمل کنم راهی نمانده بود، فقط یک چهارراه دیگر باید میرفتم.با آن کتانی های کُهنه و زهوار در رفتهام پاهایم اذیت میشد اما چاره ای نداشتم باید تاب میآوردم.با احتیاط به آن سمت خیابان رفتم، کلید را از کیفم بیرون ...
- 1934 روز پيش
- آیسان نیک پی
- 3,556 بار بازدید
- 14 نظر
رمان راجب دختری به نام ناهید که پدری مستبد داره و از مادرش جدا شده. پدرش وقتی ناهید بچه بوده، ازدواج کرده و ناهید خواهری به اسم نازگل داره که عاشق پسری به اسم رضا و در سدد ازدواج با عشقش اما ناهید برعکس نازگل هیچ علاقهای به ازدواج و تاهل نداره. در عوض عاشق هنر و دوست داره خارج ...
- 1934 روز پيش
- زهرا باقری
- 3,217 بار بازدید
- یک نظر