شهامت یعنی بهنامبعد از دو ساعت سفر، به فرودگاهِ مشهد رسیدیم.وقتی داخلِ تاکسی، از شیشهی سهگوش کوچکِ صندلی عقب، به محوطهی فرودگاه نگاه میکردم؛ حسابی از بزرگی فرودگاه و صدای وحشتناک هواپیماهایی که مو به تن آدم سیخ میکرد، خوف کرده بودم.پدرم که از ترس من خبر داشت، از خود نیشابور تا به اینجا من را دلداری میداد و از ...
- 1229 روز پيش
- مصطفی ارشد
- 1,764 بار بازدید
- ارسال نظر