چه زیبا بود آن قدیمها.عشق های یواشکی.مداد و کاغذ و مکتوبههای عاشقانه.انگار عشق را فهمیده بود، آن مداد سیاه رنگ.تا روی کاغذ مینشست، به آخر صفحه میرسید و باید ورق میزدی دفترت را.کلمات برای نوشته شدن، مجال نمیدادند.میشد نامهای برای دلهای عاشق.که خواندنش، قند دلشان را آب میکرد.سیاههی عشقی که یادگاری میشد، لابهلای دفتر عشقشان.عاشقانههایشان ماندگار شد و قصهای شد ...