بسم الله الرحمن الرحیممعدن آرامشاتوسارازانیصدای موزیک بلند کردم.زیک زاکی قدم برمیداشتم وبا خواننده زمزمه میکردم.همه میگن روت حساسماخه توفرق داری واسمدورخودم میچرخیدم وسرمست با آوای خواننده فریاد میکشیدم..روی ابرا بودم تا اینکه با صدای زنگ خونه،مجبورشدم ابرا رو ترک کنم و به زمین فرود بیام.شالمو از رخت اویز برداشتم ؛کج وکوله سرم کردم وصدای موزیک کم.با بازشدن در ونمای عبوس ...
- 1993 روز پيش
- آتوسا رازانی
- 3,245 بار بازدید
- 12 نظر
با سلام و ارز ادب خدمت دوستان عزیزم در سایت سرزمین رمان امروز اومدم خدمتتون همراه با رمان جدیدم به نام زندگی رویایی امیدوارم از این رمان بی نحایت لذت ببرید خب خلاصه ای از رمان رو تقدیمتون میکنم و در آخر لینک های دانلود هم براتون میزارم که مستقیم از سرور سرزمین رمان قابل دانلود است ...
- 1996 روز پيش
- کیمیا
- 14,818 بار بازدید
- 11 نظر
سال_های_انتظارنوشته آرزو توکلی📖تعداد صفحات ۳۱۱💬خلاصه :ارزو دختری که تو سن شونزده سالگی عاشق پسری ب اسم عباس میشه و ازدواج میکنه اما زندگی روی خوش رو ب اونها نشون نمیده و عباس بخاطر مسائلی ک ممکن بود ب ارزو اسیب برسونه با اون به ظاهر بد میشه ارزو شاهد سرکوفت و شکستن غرورش توسط عشقش میشه ...عباس طی سفری ب ...
- 2003 روز پيش
- ارزو توكلي
- 6,737 بار بازدید
- 23 نظر
زغال های نیمه سوخته توی پیپ حلبی یهو زبانه کشید و زن را چند قدم به عقب راند.چادر روی شانه اش سر خورد و نگاه مرد به سینه ی بلورین زن لغزید.زن بلافاصله خودش را جمع کرد .مرد تخته ها را توی پیپ حلبی انداخت و گفت : اسمت چیه ؟زن سرش را بالا گرفت و گفت : سایهمرد به ...
- 2010 روز پيش
- معصومه
- 2,815 بار بازدید
- 9 نظر
پیشبند زرشکی خود را بست و پشت پیشخوان مشغول آسیاب کردند دانه های قهوه شد...مشتری ها یکی پس از دیگری یکی وارد کافه می شدندبوی دلچسب قهوه فضارا پر کرده بود .صاحب کافه، نیم نگاهی به مشتری ها و باریستا کرد و لبخند رضایت بر لب پرگوشتش نشست .از استخدام باریستا دو ماه بیشتر نمی گذشت .او ...