دانلود رمان راز خانهی مخوف جلد سوم شب پلیددانلود رمان راز خانهی مخوف جلد سوم شب پلیدما را در اینستاگرام دنبال کنیددانا به همراه برادرش دانیال بعد از مدتها تحقیق در مورد، اتفاقات گذشتهی عمارت و یادگرفتن جنگیری و ارتباط با ماوراءالطبیعه، و پی بردن به قدرتهاش، حالا به دنیای موازی با جهان ما دعوت شده، تا طلسم تاریکی رو ...
- 1129 روز پيش
- مرضیه باقری دهبالایی
- 3,971 بار بازدید
- 15 نظر
« وقتی آبها از آسیاب افتاد».آن روز یکی از روزهای پرمشغله بهاریش بود. صبح اول وقت گزارش یک قتل به دستش رسیده بود و باید میرفت تا در محل حضور پیدا کند. او و دستیارش، همراه با قاضی ویژه قتل عمد، به سمت جاده روستایی حرکت کردند.باز هم باید پرده از راز یک قتل بر میداشت.مسیر کمی طولانی بود، اما ...
- 1348 روز پيش
- مرضیه باقری دهبالایی
- 2,103 بار بازدید
- ارسال نظر
ببین، چگونه بر تخت روزگار نشسته ای؟و مطمئن باش،پروردگارت هرگز تو را رها نمیکند.و به تو، پشت نخواهد کرد.زیرا،کلام مهربان اش، آنقدر نوازشگر است،که همهی دردهای تلخ روزگار را از دل و جانت میشوید.آنگاه که خداوند، سوگند یاد میکند به ابتدای روز،وقتیکه خورشید پرتو افشانی میکند،و سوگند یاد میکند به شب، هنگامیکهجهان آرام میگیرد،و میگوید که من، تو را رها ...
- 1356 روز پيش
- مرضیه باقری دهبالایی
- 1,874 بار بازدید
- ارسال نظر
برای آن یا برای این؟صبح نزدیک بود؛ اما من هنوز محو تماشای این عکس و این منظره بودم. عکسی که با گوشیم انداخته بودم.منظرهای که در آن دو انسان، دست به خلقت زیبایی زده بودند.چقدر امشب سردرگم بودم. چه عجایبی میشود دید و باور نکرد! چه زیباییها میتوان دید، و بر آنها چشم بست. مگر چنین رابطههای رؤیایی را هنوز ...
- 1357 روز پيش
- مرضیه باقری دهبالایی
- 1,721 بار بازدید
- ارسال نظر
تو میآیی :تو نیستی. نیستی اما من به طبق عادت دیرینه، هر غروب تابستان، به بلندای دشت میروم و مینشینم به تماشای منظرهای که عشقمان را ساخت.نمیدانم، هنوز هم چیزی از رقص احساسمان به یاد داری یا نه؟ اما من، هنوز هم در تماشای تابلویی که برایمان عشق میساخت؛ غرقم.هنوز هم لباسهایم را با تو و به یاد طرز پوشیدن ...
- 1357 روز پيش
- مرضیه باقری دهبالایی
- 1,862 بار بازدید
- ارسال نظر