| پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403 | 21:48
سرزمین رمان
قصر رمانها با اتاق هایی که ژانر های مختلف دارند
  • زانوهایم را در بر گرفته، و سر بر روی دستانم نهاده بودم. از ترس تاریکی پیرامونم، چشمانم را بهم می‌فشردم.
    آخر سیاهی هراس‌انگیز آسمان، به دلم رخنه کرده بود و می‌ترسیدم چشم هایم را از هم بگشایم!
    و اما عشق، که اگر هر زمانی به آن فک میکردم ذهنم بال هایِ خود را باز میکرد و سپس در اعماق رویاهایم به پرواز در می‌آمد.
    غرق در گرداب خاکستری رنگی که ظلمت آسمان دلم را پدیدار می‌کرد شده بودم، گمان می‌کردم اگر گرفتار چاله هایِ پر عمقش که گاهی صدایی از درونش مرا به پایین جذب میکند بشوم و در آن فرو بروم، دیگر هیچگاه نمی‌توانم روشنایی را ببینم!
    سال‌ها می‌شد که از بازیِ گریبان گیرِ عشق فراری بودم تا که او ظهور کرد و در جای جایِ وجودم تزریق شد، گویی تازه پا بر جهان گشوده بودم!
    ابرهای تیره و تاری که رنج و نومیدی را بر من می‌بارید ناپدید شدند. در گوشه و کنار تکه های ریز و درشتی به درخشان بودن الماس، می‌روییدن و در دلم غوغا میکردند!
    و آنگاه بود که نوری بر من تابید و آسمانِ دلم را چونان تابان کرد که گویی تا به حال این چنین نبودم؛ دست از بد دلی کشیدم و چشم گشودم، به زیباییِ آسمان و دنیایِ رنگیِ این حوالی. چه زیبا بود این عشق، که نامش همه جا را با حضورش گرم و گلگون میکرد.
    آسمان را رصد کردم، خشنود از منظره‌ی نورانی، انگشت به دهان و حیرت زده آسمان نورانی و آرامش‌بخش را نگریستم!
    دیگر از آن شب به بعد، نمی‌ترسیدم.
    آری؛ تدبیر عشق این است!
    آمدن تو، دل غم زده و تاریکم را ویران کرد؛ دلبرِ جانآنم!

    چه امتیازی میدید به این پست

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۲ رای
    • اشتراک گذاری
    لینک کوتاه مطلب:
    نظرات

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    معادله امنیتی رو بنویس تا بدونم ربات نیستی *-- بارگیری کد امنیتی --

    درباره سایت
    سرزمین رمان
    سلامی به لطافت گل ها و نرمی شب بوهاخوش آمدی عرض میکنم خدمت تمامی همکاران عزیز و خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی.سرزمین رمان همونطور که از اسمش پیداست، قصری داره که داخلش پر از رمان های جور و واجور و گوناگونِ…داخل هر اتاق رمانی با ژانر متفاوت قرار داره و این قصر اونقدری بزرگ هست که هرچیزی بخوایید درونش پیدا میشه…تولد این قصر درون سرزمین رمان در تاریخ۱۳۹۷/۵/۹ رخ داد و خوش یومی و خوش قدمی قصرمون رو مدیون نویسندگان و همکاران گرامی هستیم که با رمانهاشون مارو سرافراز میکنند.حالا من از شما بازدیدکنندگان و خوانندگان و طرفداران عزیز دعوت میکنم تا باهم از تک تک اتاقهای این قصر دیدن کنیم و قصه ای از هزار قصه های این سرزمین رو بشنویم….
    آرشیو مطالب
    آخرین نظرات
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام دوست عزیز، لطفاً در ایتا با این آدرس‌ها ارتباط برقرار کنید تا جلد پنجم در ا...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام M عزیز. جلد پنجمش نوشته شده، اما فقط توی آدرس شخصی بنده توی کانالم می‌تونید...
    • Mسلام نویسنده عزیز ببخشید جلد پنجمش تموم شده اگر شده لطفا مثل جلد های قبلش لینک د...
    • مرضیه باقری دهبالاییسلام عزیزم. مرسی از تعریف و تمجیدتون. آدرس بنده رو توی فایل کتاب پیدا کنید و برا...
    • الناز ازمودهوایییی مرسی بابت رمانتون خیلی عالیه لطفا جلد بعدیش هم بسازید من کا عاشقش شدم🥰🥰🙂...
    • مرضیه باقری دهبالایی😐😑...
    برای ارتباط با مدیر سایت و انجمن با آیدی تلگرام @sarzaminromanSupportدر ارتباط باشید با تشکر
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سرزمین رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
    طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.