توجه رمان جا مانده در کافه تریا با اخذ مجوز از نویسنده این اثر در سایت سرزمین رمان منتشر شده است
خلاصه رمان
دختری که خود میسازد، میشکند و در آخر با قدرت پیوند میزند هر آنچه را که شکسته است.
دختر است دیگر، دختری که مادر آینده و خالقی کوچک از نشان خداست. همان
دختر کوچکی که از کودکی مادرانه هایش را با عروسکش تجربه و ناخواسته برای
قدرتش تمرین می کند.
دختری که گاه در تلخ ترین لبخندش عمیق ترین لبخند را بر این زندگی میزند و با
قدرت ادامه میدهد تا شکست هایش را به پیروزی برساند!
روناک در زمانی که به دنیا می آید نافش را به اسم فرخ، پسر عموی هشت ساله اش
می بردند. دختری که عاشق نیست اما محکوم به ازدواج و وصلت است؛ آن هم با
رسمی که خیلی از دختران را بدون آمدن نیمه گمشده اشان به اجبار راهی خانه
بخت می کند. از همان زمان که روناک در قنداق را به روی پاهای کودکانه اش
گذاشت آتش عشق و غیرت در وجودش روشن شد. از همان بچگی مانند یک سرباز
وظیفه شناس اما عاشق مراقب روناکش بود.تحت امرش، خواست روناک خواست
فرخ بود؛ دل داده بود اما دلدارش در حال گریز از دست دلداده ی خود!
سلام خیلی عالیه دمتون گرم
سلام بهترین رمانی بود که خوندم واقعا
رمان خیلی قشنگیه واقعا
سلام رمان خیلی قشنگی بود واقعا کاش ادامه داشت